[راضیه زرگری] زندگی بعد از کرونا چگونه خواهد بود؟ مردم ما با پشت سرگذاشتن یک اپیدمی بزرگ با تبعات بسیار زیاد فردی و اجتماعی، آیا دیگر آن آدمهای سابق میشوند؟ با این حجم از استرس و فشار روانی در کنار بههمخوردگی روال عادی ارتباطات اجتماعی و تأثیرات منفی درآمدی و تبعات اقتصادی بسیار شدید، میتوان امیدوار بود روزی بیاید که زندگی به روزهای قبل از کرونا برگردد؟ روزهایی که شاید مشکلات زندگی در هر حوزهای کمنبود، اما دلخوشیهایی بود که دیگر نیستند یا دستکم محدود شده آن هم با استرسهای رعایت فاصلهگذاری فیزیکی و زدن ماسک و ... . آدمها از نظر ارتباطات اجتماعی بعد از این اپیدمی چه تغییرات روانی در کردار و رفتارشان خواهند داشت؟ شاید خیلیها به ندیدن دیگران عادت کنند و فردگراتر و منزوی شوند. عدهای شاید متحمل افسردگی ناشی از دوره طولانی فشار روانی بیماری یا از دست دادن عزیزان بر اثر ابتلا به ویروس شوند و عدهای دیگر از فشارهای اقتصادی کمرشکن دوره کرونا دچار اختلالهای رفتاری شوند. اصلا آیا درست است درحالیکه اپیدمی تمام نشده است و معلوم نیست تا کی این وضع ادامه دارد، بخواهیم آینده را پیشبینی و تحلیل کنیم؟ و مهمترین سوال این است که مگر همین الان در میانه راه زندگی در کرونا همه این تبعات منفی رفتار فردی و اجتماعی را نمیتوان در جامعه دید؟
کرونا حالا حالاها تمام نمیشود؛ همهگیری بهخودیخود بعد از موج سوم که در پاییز و زمستان با شدت بیشتر قابل پیشبینی است، به احتمال زیاد تا بهار یا تابستان سال آینده ادامه خواهد داشت. حتی با وجود واکسیناسیون که ممکن است تا اواخر سالجاری میلادی یا اوایل 2021 در دنیا آغاز شود، اما این همهگیری در ابعاد کووید-19 تا زمانی که شرایط بهحدی از نرمالیزاسیون و هنجاری بودن گذشته برگردد، طبعا زمان میخواهد. همانطور که امیرحسین جلالی، روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران به «شهروند» میگوید: «شاید خیلی درست نباشد الان بخواهیم به پیشبینی جامعهشناسی و روانشناسی افراد در دوران بعد از کرونا بپردازیم. ما باید فعلا تمرکزمان را بر تحلیلهای روانشناختی حین اپیدمی کووید-19 بگذاریم، چراکه نیازهای روانشناختی بسیار نادیدهگرفتهشدهای در همین دوران وجود دارد که میتوانیم به مطرحکردن رسانهای آن و پررنگترکردنش بر نوعی مطالبهگری پیرامون موضوع متمرکزشویم.»
چراغ هشدار تأثیرات انباشتی همهگیری روشن شده است
صحبت از پساکرونا به گونهای که در ادبیات برخی سیاسیون برای بررسی تبعات همهگیری اتفاق میافتد، در شرایطی که نمیدانیم تا چه زمانی درگیر استرسهای روزانه آمار مبتلایان و فوتیهای کرونا هستیم، چندان ضروری نیست؛ اصغر مهاجری، جامعهشناس و استاد دانشگاه است و عبارت پیامدسنجی را جایگزین میکند و به «شهروند» میگوید: «زمانی که ما پیامدسنجی میکنیم یا به عبارت دقیقتر ارزیابی و برآورد تأثیرات این اتفاق جهانی را انجاممیدهیم، نیمنگاهی هم به آینده داریم. در این بین وقتی از تأثیر حرف میزنیم، منظور impact است، نه effect. به بیان دیگر دنبال اثری هستیم که ماندگارتر باشد. کرونا دارای تأثیراتی است که از روز اول حتی زمانی که شیوع آن در کشور کتمانمیشد، پیامدها و تأثیراتش در کشور ما شروع شد و تا مدتها بعد هم ادامه خواهد داشت. اثرهای ماندگار بر ذهن، باورها، سبک زندگی و ساحت فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. این تأثیرات باید به صورت علمی برآورد شود؛ که اگر در کشور ما این اتفاق تا امروز نیفتاده است جای گلایه، هشدار و تامل دارد.» این جامعهشناس با اشاره به برآورد پیامدهای همهگیری و دستهبندی تأثیرات میگوید: «تأثیرات اولیه همین چیزهایی است که اتفاق افتاده؛ تأثیرات ثانویه نتیجه تأثیرات اولیه است و در جامعهشناسی نهایتا تأثیرات انباشتی داریم که مجموع تأثیرات مرحلههای قبل است. این تأثیرات انباشتی هنوز در کشور ما اتفاق نیفتاده و بسیار نگرانکنندهتر است.»
از مبحث جامعهشناسی، تأثیرات فیزیکی کرونا و تأثیرات بر ریه و تنفس افراد، پیامدهای قلمرو اول محسوب میشود؛ اگر فضای تأثیرات کمی بازتر شود، قلمرو بلافصل است و نهایتا در سطح گستردهتر پیامدها در قلمرو فراگیر قرار میگیرند. مهاجری براساس این فرمول تأثیرات کرونا را ارزیابی میکند: «اولین جایی که ویروس تحتتأثیر قرار میدهد، حوزه سلامت جسم و روان است، چه افرادی که خود مبتلا شدند، چه کسانی که در خانواده و محله و اقوام یا محل کارشان کسی را داشتهاند که مبتلا به بیماری شده باشد. تأثیرات ثانویه همین پیامد اولیه این است که تجهیزات پزشکی و بالینی تحتتأثیر قرار میگیرد. کشور ما در پیش از کرونا هم در موضوع تابآوری در بحرانها با چالشهایی مواجه بود و به همین دلیل یک نوع بههمریختگی در بدنه جامعه ایجاد شده است. وقتی از پیامدهای بلافصل سخن میگوییم، دقیقا منظور همین تأثیرات پیدرپی و دومینووار است که رفتهرفته کل جامعه را متأثر میکند.»
دیگر پیامدی که مهاجری بهعنوان یکی از مهمترین علتهای پیامدهای اجتماعی به آن اشاره میکند، اقتصاد است، کسبوکارها، درآمدها و مشاغل بسیاری تحتتأثیر شیوع همهگیری قرار میگیرند و کارخانهها خط تولید را کنسل یا محدود میکنند؛ در مرحله انباشتی همه اینها به بحران اقتصادی منجر میشود. تأثیرات اقتصادی کرونا نظام تولید، توزیع و مصرف، بازارها و معادلات را برهممیزند که تأثیراتش در حوزه اجتماعی به شکل ناامیدی و کمامیدی بروز میکند؛ این پیامدها در حالت انباشتی به افزایش آسیبهای اجتماعی و بالارفتن نرخ خودکشی و انحرافات اخلاقی میانجامد، حتی ممکن است باورهای اعتقادی و کلیشهای جامعه نیز به واسطه پیامدهای روانی و اقتصادی کرونا دچار تحول شود. این جامعهشناس با اشاره به حوزه مهم روانشناسی اجتماعی تأکیدمیکند: «همهگیری و فشارهای ناشی از آن سپهر روانی جامعه را نامطلوب میکند و تنفس در این فضا سخت میشود؛ تجلی اینها در انزواهای اجتماعی و ناهنجاریهای رفتاری بروزمیکند.
به علاوه در قدم بعدی روابط بین فردی و اجتماعی و روابط با دیگر کشورها را تحتتأثیر قرار میدهد. به دلیل فاصلهگذاریهای فیزیکی گرهها یا فاصلههایی در ارتباطات اجتماعی رخ میدهد، از روابط فامیلی دوستانه و محلهای گرفته تا روابط تجاری و سیاسی بین کشورها.»
طبیعتی که از دست بشر نفس راحتی کشید
با این حساب آیا نمیتوان به هیچ تأثیر مثبتی در زندگی بشر در دوران همهگیری امیدوار بود؟ اصغر مهاجری به افزایش سرمایههای اجتماعی عمودی و کاهش سرمایههای اجتماعی افقی بهعنوان تأثیراتی که میتوان آن را مثبت تلقی کرد، اشارهمیکند و میگوید: «زمانی که سلامت و اقتصاد افراد بر اثر شیوع بیماری متأثر و سیستم حمایتی از درمان و بیمه گرفته تا حمایتهای معیشتی دچار چالش میشود، دوستان و آشنایان و اهل محله هستند که به داد آنها میرسند. همانطور که الان شاهد هستیم حمایتهای خیریهها و سازمانهای مردمنهاد به مردم متأثر از بیماری پررنگتر شده است. به علاوه نباید از تأثیرات مثبت زیست محیطی در این دوران گذشت؛ حیاتوحش و زیستبومهای جانوری احساس آرامش کردهاند، چون از دست بشر راحتتر بودهاند؛ مسافرتها کمتر شده که تأثیر مثبتی بر کاهش آلودگی محیطزیست داشته است.»
مهاجری با اشاره به اینکه تأثیرات و پیامدهای همهگیری گسترده و فراگیر است، میگوید: «تنها کاری که الان میتوانیم انجامدهیم، فریادزدن اهمیت رسیدگی به پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این موضوع است و علاوه بر آن مطالبه جدی شهروندی و دانشگاهی از دولت برای اختصاص سرمایه زیاد در جهت مطالعه و ارزیابی این تأثیرات است تا براساس نتایج ارزیابیها اقدام شود و دیگر شاهد تصمیمگیریهای هیجانی و بدون فکر از نهادهای مرتبط نباشیم.»
در کرهجنوبی تجربهای وجود دارد؛ پس از همهگیری سارس براساس برخی نشانگرهای زیستی مانند سطح کنونی برخی مواد مثل کورتیزول در بزاق یا خون وجود استرس مزمن را نشانمیدهد که میگوید استرس و اضطراب ناشی از همهگیری تا 6 ماه پس از پایان دوران نیز در جمعیت عمومی بالاست. جلالی با این توضیحات میگوید: «به خصوص در کشور ما بعد از سال تلخ 98 و وضع ناپایدار اقتصادی که هم ناشی از کووید و هم مشکلات سالهای گذشته است که تنش فزایندهای را به بدنه جامعه وارد کرده است، میتوان حدس زد محدودیتها و تنگناهای کووید بسیار بیشتر و شدیدتر در جامعه تا ماهها بعد از همهگیری کرونا دیده خواهد شد.»
تبعات تحمل تنش فزاینده و بیتفاوتی جامعه نسبت به مسائل بهداشتی
البته رسیدن به نتیجه صحیح در مورد تبعات روانی همهگیری به مطالعات جامع و گستردهای نیاز دارد. جلالی به تماسهایی که با سامانه 4030 یا سامانه خدمات روانشناختی سازمان بهزیستی میشود، استناد میکند: «بررسی محتوای پیامها و تماسها نشانمیدهد جامعه از مرحلهای از استرس و تنش به مرحلهای از افسردگی یا احساس افسردگی تغییر جهش داده است. البته من معتقد نیستم جامعه ما الان در مرحله افسردگی قرار دارد، بلکه ارگانیسم انسانی در مقیاس اجتماعی بعد از تحمل یک تنش بسیار فزاینده قابلیت این را دارد که دچار حالتی از کرختی و بیحسی هیجانی شود؛ این را نباید با افسردگی یعنی قبول یک واقعیت تلخ یا فقدان اشتباه گرفت. جامعه ما دچار نوعی کرختی هیجانی شده است که میتواند پیامدهای بسیار منفی داشته باشد. به عنوان مثال یکی از آثار منفی کرختی هیجانی رعایتنکردن مسائل بهداشتی یا به نوعی رهاکردن محدودیتهای نسبی در ارتباطات فیزیکی و اجتماعی است؛ مثل استفاده نکردن از ماسک و رعایت نکردن فاصله فیزیکی یا میهمانی و سفر نرفتن.»
تصیمگیریهای ناپایدار به واسطه بروز بیحسی هیجانی مسئولان
این روانپزشک معتقد است در رفتار دولتمردان هم میتوانیم این کرختی هیجانی را ببینیم. این واقعیت قابل درک است که شرایط همهگیری بحرانی است و مدیریت بحران با مدیریت حالت عادی در کشور متفاوت است، بنابراین اینکه ناپایداری در تصمیمگیریها وجود داشته باشد، عجیب نیست. با این حال، برخی تصمیمگیریها و اظهارنظرها بیشتر از اینکه دال بر وجود شرایط بحرانی باشد، نشاندهنده همان بیحسی هیجانی و ناتوانی در تصمیمگیریهاست. حالت جامعه امروز ما و وضع مسئولان و تصمیمگیرندگان مثل بوکسوری است که چند مشت پیدرپی محکم خورده و گیج و سرگردان است. در این شرایط طبیعتا تصمیمات ناپخته گرفته میشود؛ تصمیماتی که از دقت، آیندهنگری و امید کافی برخوردار نباشد.
متاسفانه در کشور ما نیازهای سلامت روان جامعه آنطور که باید در اولویتهای بهداشتی قرار ندارد. شاید حرفهای زیادی زده شود، اما باید برای پاسخگویی به نیازهای روانشناختی جامعه برنامه داشته باشیم و در راستای اقدامی ملی عمل کنیم؛ مرحلهبهمرحله تحقیقات میدانی و مطالعات و تأمین بودجه مورد نیاز و ... . جلالی میگوید: «ما زمانی که به تهیه واکسن و تأمین داروی کرونا یا تجهیزات کادر درمانی میاندیشیم، باید در این اولویتها رسیدگی به سلامت روان جامعه را هم قرار دهیم. وقتی گفته میشد بعد از پاندمی کرونا بحران روانی در جهان خواهیم داشت، ما میتوانیم به جرأت بگوییم در میانه همهگیری با نوعی اپیدمی مشکلات روانشناختی در جامعه مواجه هستیم. این عبارت الزاما به معنای زیادشدن بیماریهای روانی نیست، بلکه ما با واکنشهای نابهنجار و دلالتهایی از رنج روانشناختی در جامعه مواجه هستیم که بیماری نیست، اما میتواند به میزان زیاد در کارکرد و کیفیت زندگی مردم اثر بگذارد.»