سینما را از بین برده و عربدهکشی و فحاشی رواج دادهاند!
گفتوگو با فرزاد موتمن به بهانه نمایش آنلاین فیلم «سراسر شب»
«سراسر شب» برای فرزاد موتمن فیلمی چنان عزیز است که حتی ممیزیهای بیحسابی هم که فیلمنامهاش را کاملا تغییر داد، نتوانستند اشتیاقش برای ساخت این فیلم را تحت تأثیر قرار دهند.
امین فرجپور، شهروندآنلاین: فرزاد موتمن میگوید: سینما را از بین برده و عربدهکشی و فحاشی رواج دادهاند! «سراسر شب» به کارگردانی فرزاد موتمن این روزها به صورت آنلاین اکران شده است. فیلمی که سهسال با امتناع سینماداران از اکران بازمانده بود، آن هم تنها به این دلیل که شبیه فیلمهای دیگر ایرانی نبود.
«سراسر شب» که تنها فیلم کارنامه فرزاد موتمن است که فیلمنامهاش را خود کارگردان نوشته، محبوبترین فیلم موتمن نیز هست و او این فیلم را تنها فیلم خود میداند که بعد از سیاهمشقهایش خلق کرده است. فیلمی چنان عزیز، که حتی ممیزیهای بیحسابی هم که فیلمنامهاش را کاملا تغییر داد، فرزاد موتمن و اشتیاقش برای ساخت این فیلم را تحت تأثیر قرار نداد.
سراسر شب
«سراسر شب» با بازی الناز شاکردوست، امیر جعفری، افسانه چهرهآزاد، سینا حجازی، آزاده صمدی و مهدی سلطانی؛ داستان دختری به نام مهتاب را روایت میکند، که بعد از خواب طولانی خواهرش مریم، سراغ داوود میرود که آخرین فردی است که با مریم در ارتباط بوده. تصمیمی که پای داستانهای مختلفی را به فیلم باز میکند که همه در طول شب رخ میدهند. از جمله داستان مناقشهبرانگیز دختری که بعد از ارتباطی که با یک کارگردان داشته، دست به خودکشی زده است.
نتیجه: فیلمی کاملا متفاوت، که حالا بعد از استقبال انتقادی دوستداران سینمای موتمن میتواند در کنار «شبهای روشن» بهعنوان محبوبترین فیلمهای کارنامه موتمن به شمار آیند و البته جالب اینکه این نیز مانند «شبهای روشن» بیش از اینکه فیلمی برای مخاطب عام باشد، از نظر مخاطبان جدیتر سینما، فیلمی خاص محسوب میشود که توانسته به نحوی عجیب ستایش طیف وسیعی را در فضای مجازی باعث شود.
پس از تاریکی
به گفته فرزاد موتمن ایده «سراسرِ شب» در حوالی سال ۹۰ به سراغش آمده. ایدهای که پس از تلفیق با رمان «پس از تاریکی» هاروکی موراکامی و بعدتر منابع الهامی مانند داستان آشنای «زیبای خفته» و رمان «گرسنگی» اثر کنوت هامسون، پس از مدتها تلاش دشوار به جایی رسید که در سال ۹۶ نوشتنش آغاز شد و در نهایت به شکل فعلی درآمده است. شکلی که فرزاد موتمن آن را سینمایی مینامد که دوست دارد: «سینمایی که در عین اینکه داستان تعریف میکند، در بند داستان نیست. سینمایی که در عین اینکه واقعی است، تخیل را هم پاس میدارد. سینمایی که روزمره نیست، یکبار مصرف نیست و بعد از سالها به یاد میآید.»
یک فیلم، یک کارگردان
فرزاد موتمن «سراسر شب» را نه فقط شخصیترین فیلم کارنامهاش، که تنها فیلمی مینامد که ساخته: «فیلمهایی که تا این فیلم ساختهام، فقط و فقط سیاهمشقهایی بودهاند که برای اینکه آماده ساخت این فیلم شوم، جلوی دوربین بردهام.»
البته موتمن فیلمهایی مانند «صداها» و «شبهای روشن» را دوست داشته، اما میگوید که «سراسرِ شب» بیشترین نزدیکی را با سینمای مورد نظرش دارد: «سینمایی که ممکن است بیعیب هم نباشد، اما چیزی است که من از سینما میخواهم و تمام عمرم در حال آمادهکردن خودم برای رسیدن به آن نقطه بودهام.»
اکران آنلاین
«سراسر شب» بعد از سهسال به صورت آنلاین اکران شده است. اتفاقی که چندان برای فرزاد موتمن راضیکننده نیست و او میگوید که این فیلم را برای نمایش روی پرده سینماها ساخته، نه برای صفحه کوچک تلویزیون- که اجازه نمیدهد تصویرسازی و قاببندیهای فیلم دیده شوند: «از اول هم قرار بود فیلم روی پرده بیاید، ولی چون اکران سینماها شلوغ بود، «سراسر شب» را نگه داشتیم برای فرصتی بهتر- که با کارشکنی مواجه شدیم و فرصت نمایش از این فیلم دریغ شد و به فیلمهایی رسید که بیشتر معرکهگیری هستند تا سینما. تا اینکه بالاخره قرار شد که در حوالی نوروز پارسال فیلم را نمایش دهیم، که اینبار هم کرونا و تعطیلی سینماها مانع شد و این باعث شد ما که به فکر بازگشت سرمایه سرمایهگذاران فیلم بودیم، تصمیم بگیریم فیلم را به صورت آنلاین اکران کنیم.»
کارنامه رنگارنگ
فرزاد موتمن کارنامهای عجیب دارد. فیلمسازی که هم فیلم خاص به اصطلاح روشنفکرانهای مانند «سایه روشن»، «صداها» و «شبهای روشن» دارد، هم کمدیهای عامهپسندی مانند «پوپک و مش ماشالله» و «چشم و گوش بسته»؛ هم درام سیاهی مانند «باجخور» و هم فیلم مذهبی- سفارشی مانند «جعبه موسیقی»؛ هم روایت پلیسی متعارفی مانند «آخرین بار کی سحر رو دیدی؟» و هم روایاتی مانند «هفت پرده» و «خداحافظی طولانی». این تنوع شگفتانگیز را کمتر میتوان در کارنامه یک سینماگر دید. ویژگی خاصی که فرزاد موتمن آن را هدفمند و آگاهانه میداند: «وقتی سینما اینهمه ژانر متنوع دارد و فیلمسازان نیز در بقیه نقاط دنیا خودشان را محدود به کار در یک ژانر نمیدانند، نمیدانم اینجا چرا باید خودمان را محدود به این کار کسلکننده کنیم که مدام فیلمهایی شبیه به هم بسازیم. این درحالی است که فیلمسازان درستوحسابی دنیا هر فیلمشان در فضا و ژانری متفاوت میگذرد، اما چون ما اینجا سینمای واقعی نداریم، همه چیز مثل بازی و به شکل تصنعی میگذرد.»
سینما علیه بیسلیقگی
نوع دیالوگنویسی «سراسر شب» هم یکی از مواردی است که مورد توجه قرار گرفته. نوعی دیالوگنویسی آهنگین- که شباهتی به رویه غالب سینمای سالهای اخیر ایران ندارد. موتمن میگوید: «دیالوگ سینمایی یعنی این. دیالوگی که شخصیت دارد و به یاد میماند، وگرنه آن چیزهایی که در فیلمهای دیگر میبینیم، دیالوگ نیست، جوری عربدهکشی و فحاشی است. صحبتهایی که همه روزه در کوچه و خیابان میشنویم و دیگر قرار نیست مشابه آن بدوبیراهها را در سینما هم بشنویم. اما چون همه چیز سینما به هم ریخته و سلیقهها از بین رفته، سینمای داستانی هم تبدیل شده به یک جور مستندسازی کودکانه و این را در همه چیز از جمله دیالوگنویسی میبینیم.»