محمد مهدی عباسی، نوجوان ۱۴ساله اهل روستای قلعه نو شفیع آباد است که چند روز قبل با اعلام یک نقص فنی در ریل نزدیک محل بازی اش به اداره راه آهن، فداکاری ریزعلی در کتاب درسی را تکرار میکند.محمد مهدی عباسی میگوید: آن روزبا دوستانم درزمین خاکی کنار مدرسهمان که در نزدیکی راه آهن است غرق بازی فوتبال بودیم که تنها سرگرمی ما در روستا است.او ادامه میدهد: بعد از تمام شدن بازی، من رفتم توپ را که بچهها کنار ریل راهآهن شوت کرده بودند بردارم و به خانه بروم که متوجه شکستگی ریل شدم، شکستگی طوری بود که دو قسمت ریل از هم جدا شده بود.این نوجوان روستایی بیان میکند: در آن لحظه داستانی که مادرم برایم ازحادثه شکستگی ریل و اتفاقات ناگوار آن گفته بود یادم آمد، خیلی ترسیده بودم با خود گفتم، اگر قطار از روی چنین ریلی رد شود از مسیر خارج میشود، جان مسافران و حتی مردم روستا که خانههایشان کنار راه آهن است به خطر میافتد.عباسی ادامه میدهد: یک لحظه داستان ریزعلی فداکار یادم آمد کلافه شده بودم گوشی همراهم نبود، تنها چیزی که به ذهنم رسید به مادرم بگویم، چون میدانستم شماره ایستگاه را دارد،با سرعت تمام به سمت خانهمان میدویدم.مادر محمد مهدی نیز میگوید: غروب آفتاب بود که پسرم با عجله به خانه آمد و ترسیده بود، میگفت، اتفاق بدی افتاده، ریل راه آهن شکسته است، عجله کن، به مسئول ایستگاه تلفن بزن، در غیر این صورت، قطار از ریل خارج میشود.مادر این پسر فداکار میگوید: پس از آنکه شکستگی ریل را با آنها در میان گذاشتم پرسیدند خودتان شکستگی ریل را دیدهاید؟، گفتم من ندیدهام، اما پسرم آن را دیده است، ۱۰ دقیقه بعد دوباره از ایستگاه جاجرم با من تماس گرفتند و گفتند کدام ریل دچار شکستگی شده و سرانجام ریل اصلاح و روز بعد تعویض گردید.