شهروند| نوجوانی ریزنقش با عینک قاب مشکی. نوایی سنتی روی سِن مسابقهای بزرگ. فرزند اردیبهشت است به سال 84. بزرگ شده در خانوادهای چهار نفره و عاشق دنیای آواز. میگوید سه شاید هم چهارسال بیشتر نداشته که میخوانده. خواندنی که در هشتسالگی او را راهی کلاسهای آواز سنتی میکند، البته به توصیه پدربزرگ؛ پدربزرگی که به واسطه تدریس ادبیات، پارسا را با اشعار ایرانی و ادبیات عرفانی آشنا کرد. خواننده نوجوانی که قبل از ورودش به دنیای پرهیاهوی خوانندگی وقت میگذارد برای شناخت آواها و دستگاههای موسیقی. اشعار را با وسواس انتخاب میکند؛ مفاهیم اشعار برایش اهمیت دارند؛ مفاهیمی که برای زلالترشدنشان، پدربزرگ و پدرومادر به کمک پارسا میآیند. قبل از ستاره شدن در قاب جادویی در جشنواره ملی موسیقی جوان درخشیده است. جشنواره موسیقی استان اردبیل هم دوبار مقام اولی او را جشن گرفته. شرکت در موسیقی نوای خرم را هم تجربه کرده. مقام برتر جشنواره بینالمللی شمس و مولانا هم در کارنامه پارسا هست.
جایزه GRAND PRIX
عاشق آوازخواندن که شد، شاگردی محمدعلی احدی و حیدری محرمی را کرد. موسیقی سنتی ایرانی را آموخت و به فارسی و ترکی خواند. به قاب جادویی رفت و با پنجمیلیون و717هزار و 64 رأی سومی را به دست آورد. «پارسا از طریق فضای مجازی با برنامه عصر جدید و فراخوان این برنامه آشنا شد.» پدر روزنامهنگار است و آشنا به حوزه فرهنگ. هیچگاه نخوانده اما خواندن پارسا برایش لذتبخش است. «بهخصوص وقتی آوازهای عرفانی و تأثیرگذار اجرا میکند.» همیشه مشوق پارسا بوده. «همیشه تشویق کردم در پی آموزش موسیقی اصیل و فاخر باشد.» پسر عاشق آواز بود و دلبسته نتها و آواها. دیار مادری هنرستان موسیقی نداشت تا خانواده بار سفر ببندند به سوی شهر همسایه تبریز. «اردبیل هنرستان موسیقی نداشت، ناچار برای تحصیل تخصصی پارسا در رشته موسیقی به تبریز مهاجرت کردیم.» سفر به تبریز و تحصیل در هنرستان موسیقی تصمیم سرنوشت بود برای پارسا. تقدیری که سفر به آذربایجان و ترکیه را هم بعد از تبریز برای او رقم زد. «پارسا توانست با نوازندگی اساتید هنرستان موسیقی اقبال آذر تبریز در باکو و ارزروم ترکیه روی صحنه برود.» سفر به آذربایجان و باکو مقام برتر جشنواره بینالمللی موسیقی موغام کشورهای اسلامی در جمهوری آذربایجان را برایش به ارمغان آورد. جشنوارهای با حضور 15 کشور اسلامی. «دیپلم موسیقی و جایزه GRAND PRIX را از آن خود کرد.» پدر از آرزوهای دورش برای پارسا میگوید. آرزوی درسخواندن در حوزه موسیقی و نوازندگی سازهای موردعلاقهاش.«انشاءالله با توکل به خدا و به کمک اساتید مختلفی که دارد، بتواند درس خود را در حوزه موسیقی ادامه بدهد تا از لحاظ علمی و تخصصی در کنار خوانندگی به نوازندگی سازهای مورد علاقهاش هم آشنا شود.» ساختن قطعه و آهنگسازی آرزوی پارساست. آرزویی برای سالهای بعد؛ آینده. «پارسا بیشتر دوست دارد در آینده قطعات موردنظرش را آهنگسازی کند، چون در این حالت با حس و حال بهتری میتواند آهنگهای مدنظرش را تولید کند.»
آلبوم هفت الف
فضای مجازی و فراخوان عصر جدید. «تصمیم گرفت در عصر جدید شرکت کند.» مسابقهای سراسر استرس. پارسا روی سن رفت و آوازهایی که با وسواس و حوصله انتخاب و تمرین کرده بود را خواند تا دواری شود. مراحل را یکی پس از دیگری پشتسر گذاشت و در نهایت به فینال رسید و سومی را از آن خود کرد. مرحلهای که ریسکپذیربودن پارسا را محک زد. جسارت کرد و آهنگ «صنما» همایون شجریان را انتخاب کرد. برای اجرا به آهنگ اصلی دست نیافت و آهنگ از نو ساخته شد؛ توسط فرشاد حسامی از بهترین نوازندههای ایران. «بعد از اعلام نتایج عصرجدید آمدم تبریز. با اساتید تبریز آشنا شدم. بخشی برای ساختن آلبوم و بخشی تهیهساز.»
بیشتر وقتش را صرف موسیقی میکند و انرژیاش را گذاشته برای تحصیل در رشته موسیقی. «آهنگسازی هانس زیمر و رامین جوادی را میپسندد و عاشق خواندن استاد شجریان و همایون شجریان است. به همراه همکلاسیهایش قطعات ساخته را ضبط کرده. «اگر اساتیدم اجازه بدهند، منتشرش میکنم.» پارسا سنتی میخواند. «همیشه تلفیق و تجربیات جدید را دوست دارد.» برای نامی بههمزدن و درخشیدن در دنیای آواز و موسیقی گوش میسپارد به نواهای موسیقی. «تمام سبکهای موسیقی را گوش میدهد.»
آوای موسیقی برایش خوشایند است و تصمیم گرفته از همین نوجوانی اولین آلبومش را ثبت کند؛ آلبوم هفت الف. هفت الف قرار است با صدای پارسا خائف به گوش دوستداران موسیقی برسد؛ آلبومی به آهنگسازی مهیار علیزاده. در این آلبوم قرار است از حضرت مولانا، هوشنگ ابتهاج، محمدعلی بهمنی، زندهیاد گلچین گیلانی، اهورا ایمان، زندهیاد حسین جاوید و ادبیات فولکلوریک آذربایجان شنیده شود.