آباجی کارگاهی کوچک است که یاوران آن را مدیریت میکنند تا کودکی که حالا کورسوی امیدی در دلش روشن شده که مادرش اعتیادش را ترک کرده و پدرش کمر راست کرده و مواد را برای همیشه کنار گذاشته، نگاهش در کنار یک میوهفروشی با حسرت گره نخورد.
ملیحه محمودخواه – بوی پرتقال و انبه و سیب با هم مخلوط شده و آنقدر مشامت را معطر میکند که دلت میخواهد ساعتها همانجا بمانی. میوههای خشکشده با رنگ لعاب روی میز صف کشیدهاند. پرتقالهای نارنجی و توتفرنگیهای قرمز جلوی چشمانت رژه میرود. کمی آنطرفتر انبه، سیب و کیویها خودنمایی میکنند و منتظرند در جعبههای سفید جاخوش کنند.
اینجا آباجی است، آباجی در اینجا همان حکم مادربزرگ خانواده را بازی میکند، همان مدیر و مدبری که صنار و سه شاهی پدربزرگ همه دخلوخرجها را مدیریت میکرد. همان مادربزرگی که همیشه هوای نوههای ضعیف و لاغرترش را داشت و حواسش بود که لقمه چربتری را دور از چشم دیگر نوهها در دهان آنها کند. حالا آباجی قصه ما قرار است هوای ضعیفترها را داشته باشد. همان ضعیفهایی که روزی روزگاری اعتیاد آنقدر آنها را ضعیف کرد که گوشه خیابان شد فرش و آسمان هم سقفشان.
کارگاهی که داوطلبان آن را اداره میکنند
کارگاهی کوچک که یاوران آن را مدیریت میکنند تا کودکی که حالا کورسوی امیدی در دلش روشن شده که مادرش اعتیادش را ترک کرده و پدرش کمر راست کرده و مواد را برای همیشه کنار گذاشته، نگاهش در کنار یک میوهفروشی با حسرت گره نخورد.
آباجی شکل گرفته که زنی کارتنخواب که با خودش مدتها جنگیده و با موادی که سلول به سلول تنش را تسخیر کرده بود، مبارزه کرده تا کنار کودکش باشد، کودکش را گرسنه نبیند.
آباجی دلش دریاست و هوای کسانی را دارد که یک روز دنیا در برابر چشمهایشان بیمعنا بوده است و حالا که به زندگی بازگشتهاند، احساس جدایی از دیگران را نداشته باشند.
آباجی یک کارگاه تولید میوه خشک است. کارگاهی که آنقدر محصولاتش گل کرده که حالا بحث صادرات آن مطرح است و سوئد و فنلاند و همین نزدیکتر اربیل و ترکیه هم تقاضای این محصولات را دارند.
کارگاهی برای حمایت از بهبودیافتگان
این کارگاه در دل سرای مهر قرار دارد. مرکزی که زنان بهبودیافته از اعتیاد در آن زندگی میکنند تا خودشان را برای زندگی به دور از اعتیاد آماده کنند. آباجی را یاوران اداره میکنند، همانهایی که دلشان به بزرگی دل آباجی است. ساعتها کار میکنند تا عواید این کارگاه میوه شود برای کودکی که مدتهاست میوه تازه و فصل را ویار نکرده است، برای زنی که سالهاست کارتنخوابی مزه میوهها را از یادش برده بود و برای مردی که چند باری هوس کرد از میوهفروشی سر کوچه یک هلوی تازه بردارد، اما سر و وضعش باعث میشد او را به میوهفروشی راه ندهند.
میوه خشک میکنیم تا عواید آن به کودکان بهبودیافته برسد
مریم نظری مدتی است که در این کارگاه مشغول به کار است. وقتی از کارگاه صحبت میکند میتوان اشتیاق و امید را از تکتک کلماتش فهمید.
او میگوید: «تعدادی داوطلب و یاور برای آنکه کمکی به بهبودیافتههای اعتیاد داشته باشند، کارگاهی را راهاندازی کردهاند که عواید آن صرف زنان و مردان و کودکانی میشود که تحت سرپرستی موسسه طلوع مهر هستند.»
او توضیح میدهد که میوههای تازه از بازار میوهوترهبار خریداری میشود و پس از خشککردن و بستهبندی آنها محصول برای فروش عرضه میشود و درآمد حاصل از آن میوه و غذا و خوراکی میشود برای بهبودیافتگان از دام اعتیادی که توان خرید آن را ندارند. همه تلاش ما این است که کسی حسرت خوردن میوه تابستانی و زمستانی روی دلش نماند.
مسئولیت اجتماعی دلیل حضور در آباجی
مسئول فنی کارگاه صنایع غذایی که کارش قبلا در کارگاهها و شرکتهای صنایع غذایی بوده است، مسئولیت اجتماعی را مهمترین دلیل حضورش در آباجی میداند و میگوید: «حضور در این کارگاه آنقدر دلپذیر و جذاب است که نمیتوان آن را با کارگاهها و شرکتهای دیگر مقایسه کرد. اینجا کار دلی است و کافی است که به هدفی که این کارگاه دنبال میکنی، فکر کنی، آن وقت است که ساعتهای کار برایت آنقدر سریع میگذرد که میبینی از صبح کار کردی، اما نه احساس خستگی میکنی و نه متوجه شدی چطور زمان گذشته است.»
مریم تأکید دارد که در این کارگاه بهترین محصولات و میوهها تهیه میشود. یاورانی که برای کمک آمدهاند، این میوهها را خشک و بستهبندی میکنند و ناگفته نماند که همه این مراحل با وسواس و دقت خاصی صورت میگیرد. میوهها از اعلاترینها تهیه و در بهترین دستگاهها خشک و آماده میشوند و پس از آنکه سیب سلامت و ثبت برند را انجام میدهند، وارد بازار فروش میشوند.
به اعتقاد مریم این محصولات رو دست ندارند. محصولات از نظر کیفیت با بهترین محصولات موجود در بازار سنجیده شده و کشورهایی مانند سوئد، فنلاند و آلمان کیفیت این محصول را تأیید کردهاند. در حال حاضر علاوه بر این کشورها درخواست صادرات این محصول را از کشورهای اطراف خودمان مانند اربیل، عراق و ترکیه داشتهایم، زیرا به شدت روی کیفیت این محصولات کار و تلاش میکنیم مواد ارگانیک باشند تا بالاترین کیفیت را داشته باشند.
چطور کارگاه شکل گرفت
آباجی شکل گرفت تا نقش مادربزرگ را ایفا کند، هوای نوههای ضعیفتر را داشته باشد و حواسش همه جوره به خانواده باشد. مریم توضیح میدهد که همیشه بزرگترهای هر فامیل نقش تأثیرگذاری را برای بقیه افراد فامیل دارند، مدیریت میکنند و حواسشان به همه هست. خانه مادربزرگها همیشه پناهگاه همه است و کافی است مادربزرگ یک غذا بپزد؛ عطر و بوی این غذا هفت خانه اینطرف و هفت خانه آنطرفتر هم میرود. آباجی هم میخواهد همین کار را کند. مدیریت کند و حواسش به ضعیفترها باشد. حالا آباجی فقط میوه خشک تولید نمیکند و تولید برنج را هم در دست گرفته تا عطر و بوی غذای مادربزرگ را تداعی کند.
مینا یکی دیگر از یاورانی که در این کارگاه کار میکند، میگوید بازار فروش ما تبلیغ دهانبهدهان است، اما آنچه که در این میان برای ما مهم است، ارایه کیفیت و کمیت مورد نظر مشتری است. همیشه آخرین موضوعی که مطرح میکنیم بحث نیتی است که در پشت سر آباجی قرار دارد. زیرا آنچه که برایمان مهم است حفظ شأن و جایگاه بهبودیافتگان است و از آن مایه نمیگذاریم و تلاش میکنیم آنقدر محصول خوب ارایه دهیم که حتی اگر شخص نداند که عواید آن صرف چه اموری میشود، خریدار همیشگی محصول ما باشد، در واقع نمیخوایم مشتری را وادار به دلسوزی کنیم، بلکه هدفمان ارایه محصول خوب است.