یاسر نوروزی| آیا میتوان ژانری با عنوان «رمان سیاسی» در نظر گرفت؟ به لحاظ تئوریک شاید مطرحکردن چنین ژانری با شبهههایی همراه باشد، اما واقعیت این است که به هر حال میشود پارامتراهایی در نظر گرفت و یک رمان را زیرشاخه ژانری با عنوان «رمان سیاسی» قرار داد. به عنوان مثال، زمانی که نویسنده به روایت زندگی یکی از شخصیتهای سیاسی تاریخ میپردازد، ناگزیر رمانش را در این طبقهبندی داخل کرده است. یا شرح مبارزات بعضی شخصیتهای سیاسی، رمان را زیرشاخه رمانهای سیاسی قرار میدهد. برای این گونه، البته میتوان زیرژانرهایی هم تعریف کرد؛ از جمله ادبیات اعتراض، ادبیات زندان یا از این قبیل. در تمام دنیا هم چنین رمانهایی منتشر شدهاند و گاهی حتی از دل آنها شاهکارهایی هم بیرون آمده. در این مطلب به معرفی پنج شاهکار ادبیات جهان در این زمینه پرداختهایم.
گفتوگو در کاتدرال
ماریو بارگاس یوسا
رمان «گفتوگو در کاتدرال»، حکایتی به یادماندنی درباره قدرت، فساد و جستوجویی پیچیده برای یافتن هویت است. داستان کتاب در دهه 1950 و در خلال حکومت دیکتاتوری مانوئل آپولیناریو اودریا آمورتی در پرو میگذرد. گفتوگوی ذکر شده در عنوان کتاب، بین دو شخصیت با نامهای سانتیاگو و آمبروسیا بوده و طی آن، هر یک از زندگی سخت و مشقتبار خود سخن میگویند و تنزل و استیصال واردشده بر مردم شهرشان را به رخ یکدیگر میکشند. ماریو بارگاس یوسا به واسطه گسترهای پیچیده از اسرار و ارجاعات تاریخی، سازوکارهای ذهنی و اخلاقی حاکم بر دستاندرکاران قدرت را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. «گفتوگو در کاتدرال» که چیزی بسیار بیشتر از تحلیلی تاریخی جلوه میکند، رمانی پیشگام است که به موضوعاتی بنیادین میپردازد: هویت و نقش شهروندان تحت یک حکومت و اینکه فقدان آزادیهای مدنی چگونه بر ذهن و فکر یک ملت، زخمی جاودانه میزند. نویسنده این اثر برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۰ شده است. زبان اصلی این کتاب اسپانیایی است و کشور اصلی منتشرکننده آن جمهوری پرو است. «گفتوگو در کاتدرال» سومین رمان نویسنده است که در محیط شهر لیما شکل میگیرد. این رمان را عبدالله کوثری به فارسی برگردانده است. کوثری که حالا یکی از استادان بزرگ ترجمه در ایران به شمار میرود، این رمان را قدرتمندترین اثر یوسا میداند که در 704 صفحه از سوی نشر «لوح فکر» عرضه شده است.
ظلمت در نیمروز
آرتور کوستلر
«ظلمت در نیمروز» نوشته آرتور کوستلر، چندین ترجمه دارد که جدیدترین آنها ترجمه مژده دقیقی است. جالب اینجاست بدانید کوستلر زمانی که در زندان بود، متنی نوشت که هرگز یافت نشد اما ترجمهای از آن موجود بود. در واقع «ظلمت در نیمروز» بعدها از روی همین ترجمه انگلیسی به آلمانی ترجمه شد. زمانی که فرانسه اشغال شد، ترجمه انگلیسی و فرانسه رمان هم انجام شده بود. ترجمه فرانسه را به ناشر دادند و ترجمه انگلیسی دست دفنی هاردی، مترجم انگلیسی رمان، ماند. وقتی کوستلر را بهعنوان عنصر نامطلوب به زندان انداختند، دستنوشته آلمانی رمان گم شد، اما دفنی هاردی ترجمه انگلیسی را نجات داد. وقتی هم که کوستلر دوباره و اینبار در انگلستان بازداشت شد، دفنی هاردی خیلی برای انتشار این ترجمه تلاش کرد و بالاخره هم کتاب منتشر شد و شاید یکی از دلایل آزادشدن کوستلر انتشار همین رمان بود. شاید یکی از دلایل تأثیرگذاری این رمان این باشد که با زندگی و اندیشه سیاسی کوستلر آمیخته است و در واقع برآمده از تجربه زیسته اوست. کوستلر در آن دوران از انگشتشمار کسانی بود که جرأت کرد برخلاف کمونیسم مستقر در اتحاد جماهیر شوروی صحبت کند و بنویسد. «ظلمت در نیمروز» زمانی منتشر شد که اندیشه چپ در اروپا محبوبیت زیادی داشت و شنا کردن خلاف جریان این تفکر کار دشواری بود؛ مخصوصا که شوروی هم در مقابل منتقدانش بیکار نمینشست. اما کوستلر از معدود آدمهایی بود که این تعهد را احساس کرد که علاوه بر کنارهگیری از حزب کمونیست، به تاوان تبلیغاتی که برای بلشویکها کرده بود، روشنگری کند و مانع از آن شود که عدهای به چنین آرمانی که مظهرش حکومت شوروی بود گرایش پیدا کنند.
اعتماد
آریل دورفمان
آریل دورفمان یکی از معروفترین نمایشنامهها را علیه حکومت رعب و وحشت شیلی در سالهای زمامداری پینوشه نوشت؛ نمایشنامهای با عنوان «مرگ و دوشیزه». این نمایشنامه بعدها توسط رومن پولانسکی در قالب فیلمی سینمایی نیز ساخته شد که کاری فوقالعاده تأثیرگذار و قابل تأمل است. شاید خیلی از شما این فیلم را دیده باشید؛ ماجرا برمیگشت به تعرض یکی از مأموران به دختری مبارز در زندان. حالا چند سال از ماجرا گذشته است و ناگهان مأمور به طرزی اتفاقی با این دختر برخورد میکند. با این مقدمه میتوان درونمایه و فضای دیگر آثار دورفمان را نیز شناسایی کرد؛ از جمله رمانی با عنوان «اعتماد» که با روایتی عجیب و منحصربهفرد، قدرت داستاننویسی دورفمان را نشان میدهد. اکثر حجم رمان فقط دیالوگ است؛ دیالوگهایی بین یک زن و مرد که با ماجرایی سیاسی ارتباط دارند. در این میان مأمور اطلاعاتی از طریق شنود تلفنی، مکالمه آنها را میشنود. این رمان از سوی نشر «آگه» منتشر شده است. در خلال گفتوگوهای این دو فعال سیاسی، پرده از ترسها، هراسها، اضطرابها و هر آنچه در یک حکومت دیکتاتوری وجود دارد، برداشته میشود و شما به شکلی عریان در وضعیت هراسناک زندگی شهروندان تحت سرکوب قرار میگیرید. اما میانههای هر فصل، روایتی متفاوت هم آمده که تلاش دارد از زاویه دیدی دیگر، ماجرا را دنبال کند. رمان «اعتماد» در دهه هشتاد توسط عبدالله کوثری در ایران ترجمه و منتشر شد، اما تا سالها بازنشر نشد. با این حال در دهه نود، دوباره مجوز گرفت و منتشر شد.
حکومت نظامی
خوزه دونوسو
ماجرای «حکومت نظامی»، تراژدی بزرگ تمام حکومتهای خودکامه در تاریخ بشر است. نویسنده کتاب، دونوسو، خود از نویسندگان بزرگ شیلیایی بود که دیکتاتوری پینوشه را تجربه کرد. او سالها به تبعیدی خودخواسته تن داد تا اینکه در نهایت در سال 1981 به وطنش بازگشت. سال 1990 هم برنده جایزه ملی شیلی شد. اما ماجرای رمان «حکومت نظامی» بسیار تأثیرگذار است. مانونگو، خواننده انقلابی شیلی، به فاصلهای اندک از کودتای پینوشه، از شیلی خارج شده و به پاریس میرود. او در اروپا خواننده ترانههای وطن خود است؛ وطنی که حالا در چنگ خفقان و دیکتاتوری اسیر شده. بین اروپاییها و جوانان آنجا هم اسم و رسمی به هم میزند، اما کمکم احساس میکند چیزی در او شکسته؛ دیگر به خواندههای خودش اعتقادی ندارد. اصلا باید به وطن برگردد و ببیند واقعا چه خبر است. دونوسو، نویسنده این کتاب، زندگی پرجنجالی هم داشت و جملاتی نغز هم از او مانده. وقتی نظرش را درباره دریافت جایزه ملی شیلی پرسیدند، گفت: «انگار کسی میخی به دیوار کوبیده تا تصویر بعد از مرگ مرا از آن آویزان کند!» رمان «حکومت نظامی» را نشر «نی» منتشر کرده است.
سور بز
ماریو بارگاس یوسا
«سور بُز» روایت ترور تروخیو، دیکتاتور دومنیکن است. تروخیو آمیزهای از خشونت و شهوت است و برای ارضای این دو از هیچ جنایتی دریغ ندارد. بخشی از رمان، در تب و تاب ترور این چهره مخوف میگذرد و بخشی دیگر به خاطرات دختری به نام اورانیا اختصاص دارد. اورانیا، دختری چهارده ساله است که پدرش در زمان دیکتاتوری تروخیو عهدهدار یکی از مقامات حکومتی بوده، اما در ازای حفظ جایگاه خود، دخترش را قربانی شهوت دیکتاتور کرده است. ماجرای رمان بسیار تلخ و تراژیک پیش میرود و در اوج به پایان میرسد؛ آنقدر که شاید بتوان گفت صحنههای شکنجه متهمان در این رمان، یکی از عذابآورترین صحنههای تاریخ ادبیات داستانی معاصر است. در کنار اینها، توصیف هرزهگردیهای دیکتاتور، پرده از شهوتی سیریناپذیر و حیوانی برمیدارد. به این ترتیب، خشونت و عنصر شهوانی کثیف دیکتاتور دومنیکن که شخصیتی واقعی بود، در رمان «سور بز»، به هم میآمیزند و دنیایی تهوعآور میسازند؛ دنیایی که دشوار میتوان باور کرد زمانی مردمانی در آن زندگی میکردهاند.