در جامعه ما بسياري از كارها و مسائل پيش ميآيد كه چون به نام دين انجام ميشود، كمتر كسي جرأت ميكند درباره آن اظهارنظر يا انتقاد كند. اين وضعيت به ضرر انديشه و فرهنگ ديني تمام ميشود، زيرا زمينه را براي سوءاستفاده از مقولات ديني فراهم ميكند و حق و باطل با يكديگر مخلوط و عرضه ميشود و پس از مدتي به جايي ميرسد كه امكان تمييز دادن ميان حق و باطل نيست. از سوي ديگر دين برخلاف ساير امور جامعه ازجمله سياست، باید با قلب و پذيرش دروني همراه باشد. براي مثال كسي را نميتوان مجبور به نماز خواندن كرد، چون ركن اصلي پذيرش این عبادت، نيّت است كه با اجبار همخواني ندارد. در حالي كه در رعايت مقررات رانندگي، نيّت اهميتي ندارد، راننده باید آن را رعايت كند، با هر نيّتي كه ميخواهد! با توجه به اين دو نكته بد نيست كه نگاهي به اطراف خود بيندازيم كه چگونه درحال طي كردن مسير اشتباهي هستيم. شبكههاي مجازي بهويژه برنامههاي موبايلي اين امكان را فراهم كردهاند كه مردم در حد وسيعي، در نقش روزنامهنگار عمل و اخبار و مطالب و رويدادها را منعكس كنند، ازجمله اين موارد تابلوهاي تبلیغی مذهبي است كه محتواي آن نادرست است. براي نمونه تابلويي كه تولد يا وفات یکی از معصومین(ع) را هم تبريك و هم تسليت گفته است، بدون اينكه متوجه معناي جمله باشد. از اينگونه تابلوها زياد است. آخرين مورد آن كه مربوط به هفتههاي اخير بود، تابلويي است كه ولادت حضرت رسول(ص) و امام جعفر صادق(ع) را تبريك گفته است ولي امام را «هفتمين اختر آسمان ولايت»! معرفي كرده است. اين تابلوي بزرگ، با امضاي روابط عمومي شوراي شهر يك شهر است. از اين نوع تابلوهای نادرست زياد است و نشان ميدهد كه انجام اين كارها تبديل به يك عمل اداري شده است و برحسب وظيفه انجام ميشود. نه نويسنده متن اصلي و نه مجريان تهيه بَنِر يا تابلو و نه نصبكنندگان آن، هیچکدام دركي از مضمون نوشته شده نداشتهاند، حتي مردم هم اقدامي براي اطلاعرسانی جهت تعویض متن نكردهاند و در این میان فقط يك نفر خوش تصوير آن را گرفته و منتشر كرده است.
جالبتر اينكه همه اين افراد بدون ترديد تعليمات ديني مدارس و نظام رسمی آموزش و پرورش كشور را گذراندهاند ولي هیچکدام نميدانند كه امام صادق(ع) امام ششم است و نه هفتم. در حالي كه در گذشته كسي به ياد نميآورد كه چنين اشتباهاتي صورت گيرد؛ زيرا چنين فعاليتهايي در قالبهاي اداري و از روي تكليف اداري انجام نميشد بلكه چنين اقداماتي از جانب كساني انجام ميشد كه از طريق دل يا قلب خود با دين پيوند برقرار ميكردند و چنين افرادي مرتكب اشتباهاتي تا اين حد فاحش نميشدند.
نمونه ديگر از سوءاستفادههاي مادي از دين كه موجب اثرات منفي ميشود را در يك گفتوگوي مربوط به كتاب ميتوان ديد. گفتوگویی که در روزنامه شهروند 21-10-1394 منتشر شده است:
«جفا به کتابهای مذهبی از زمانی شروع شد که برخی از این کتابها در قالبهای بیکیفیت و صرفا برای توزیعهای جشنوارهای و مناسبتی چاپ شدند. هیچ نظارتی بر محتوای این آثار انجام نمیشود چراکه صرفا قرار است برای چاپکنندگانش سودی به همراه داشته باشد و مخاطب در این میان اصلا مدنظر نیست. از این جمله میتوان به کتابهایی اشاره کرد که گزیدهای از بیانات ائمه را بدون در نظر گرفتن مخاطبِ هدف، در قطعهای بیکیفیت با صفحهآرایی و چاپ نازل منتشر میکنند... اگر نگاهی به فهرست خرید کتابهای انتخابشده از سوی هیأت انتخاب و خرید کتاب وزارت ارشاد بیندازیم، متوجه میشویم که برخی ناشران که بیش از چندماه از مجوز تاسیس آنها نمیگذرد و با کتابسازیهای آشکار وارد عرصه انتشارات شدهاند، جایگاه تقریبا ثابتی در این فهرست دارند. ماجرا از جایی شروع شد که من با پیگیریهای خودم کمکم اسم ناشرانی را پیدا کردم که هربار تکرار میشدند و عناوین کتابهایشان، عناوینی بود که به نوعی کتابسازی آشکار بهشمار میرفت. مثلا فرض کنید طرف از اینترنت جملاتی از ائمه را جمع و به اسم کتاب منتشر کرده و اسمش را گذاشته «بیانات حضرت علی(ع)». بعد شما میبینید چند ماه دیگر همان محتوا را با اسمی دیگر به نام «بیانات امیرالمومنین(ع)» چاپ کرده و هیأت انتخاب و خرید کتاب هم هربار چندین عنوان از این ناشر خریداری میکند. بگذریم از اینکه چاپ و انتشار چنین کتابهایی جفا به ائمه معصومین است، چون یک کتاب مذهبی باید کتابی باکیفیت باشد نه اینکه با کتابسازی مذهبی بخواهیم سودجویی کنیم.
نکته دوم این است که بعضی از این ناشران اصلا وجود خارجی ندارند. یعنی روی کاغذ ناشر هستند. سر سال یک نسخه دیجیتال از کتاب را به هیأت انتخاب و خرید کتاب میدهند، بعد که آنها فهرست خریداری را منتشر میکنند، تازه میروند و برای چاپ اقدام میکنند تا پول را از وزارت ارشاد بگیرند و به جیب بزنند. من طی این یکی، دو سال یکی از این ناشرها را شناسایی کردم. به اسم خودش، همسرش و فرزندش مجوز نشر گرفته و کتابسازی میکند. هیأت انتخاب و خرید کتاب هم هرسال عناوینی از این ناشر خریداری میکنند.»
كسي كه بيهيچ زحمتي كتابسازي ميكند و چون به نام دين انجام ميشود، ديگران نيز از ترس يا از روي اعتقاد تعداد زيادي از آن را به نام دولت خريداري ميكنند، نتيجهاي جز سوءاستفاده از موقعيت دين ندارد. پيش از انقلاب حتي يك ريال نيز كمك از سوي دولت به نويسندگان ديني نميشد، ولي از سال 1342 تا 1357 بهطور پيوسته، تيراژ اين كتابها رو به فزونی بود و با سرعت بيشتري از ساير كتابها افزايش مييافت، ولي اكنون با اين اقدامات كه فقط آمارسازي است و منابع دولت و جامعه را تلف ميكنند، پوستهاي از اعتقاد به اسلام را نشان ميدهد، در حالي كه از درون و بهطور عملی بياعتقادي را ترویج ميکند.
نه تنها با چنين مواردي مواجه هستيم، بلكه برخي از سخنرانان سطح پايين نيز از اين موقعيت سوءاستفاده كرده و با بيان مطالب غيرواقعي و بعضا عجيب، موجب وهن دين ميشوند و البته كسي هم نيست كه از آنان بازخواست كند. اخيرا فيلمي منتشر شده كه فردي در بالاي منبر از چراندن گوسفندهاي حضرت اسماعيل، فرزند حضرت ابراهيم(ع) در كربلا خبر ميدهد كه حاضر به خوردن علف و آب نبودند و الي آخر. متاسفانه نميدانيم چرا اين وضع پيش آمده است. اگر در ماست مقداري روغن پالم ريخته شود، بحث استاندارد مواد غذايي پيش ميآيد و کلي جار و جنجال ميشود كه البته این اعتراض هم درست است و منطقي. اگر يك خودرو آتش بگيرد، كارخانه سازنده فوري بايد پاسخگو باشد. در هر زمينهاي كه فكر كنيد، چنين حساسيتي وجود دارد و نهادي متولي آن است. براي انتخابات، چنان فيلترهايي تعبيه ميكنند كه كمتر كسي ياراي عبور از آن را پيدا كند و جالب اينكه اين كار به نام دين و براي صيانت از آن انجام ميشود، ولي وقتي كه نوبت به خود دين و توليد به نام آن ميرسد، نهتنها هيچ نظارت حداقلي هم ديده نميشود، بلكه هر كس هرچه بخواهد در قالب سخنراني، نوحه، كتابسازي و... ميتواند بگويد. از الان ميتوان گفت نتيجه اين وضع چيست. نيازي هم به پيشگويي نيست، همين الان آثار رفتار گذشته ديده ميشود.