شماره ۸۵۷ | ۱۳۹۵ شنبه ۸ خرداد
صفحه را ببند
غریب‌پور از کتابخوانی در جامعه امروز می‌گوید:
به آینده حوزه نشر در ایران امیدوارم

رضا نامجو| بهروز غریب‌پور سابقه طولانی در مدیریت فرهنگی به‌ویژه درعرصه تئاتر و هنرهای تجسمی دارد. او به‌عنوان یک کنشگر فرهنگی فعال مشکلات را به خوبی می‌شناسد و نظرات خوبی برای برون‌رفت از مسائل موجود در عرصه‌های فرهنگی ارایه می‌کند. با او درباره وضع کتاب و کتابخوانی در ایران گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که شرح آن در ادامه مطلب آمده است:  
اگر بنا باشد از شما به‌عنوان یک مدیر با سابقه در مورد ارایه نسخه‌ای کارآمد درجهت رشد فرهنگ کتاب و کتابخوانی پرسیده شود، به نظر شما باید چه کرد؟
ولادیمیر پوتین دستور داد که 100 رمان کلاسیک و مفید باید در مدارس روسیه به‌طور اجباری خوانده شود. برخی این حرکت از جانب رئیس‌جمهوری روسیه را دیکتاتوری و اجبار نامگذاری کردند. به نظر من گاهی اجبار به خواندن بهتر از این است که مطالعه را اختیاری کنیم و با شعارهای لطیف درصدد جبران وضع بد کتاب درکشور باشیم. یک حافظ‌شناس اوایل انقلاب به ایران آمده بود و درکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سخنرانی داشت. ما تعجب کردیم که او چطور تا این حد به فارسی مسلط است و اشعار حافظ را به درستی می‌خواند. از او سوال کردیم که شما چگونه به زبان فارسی مسلط شدید و تا این اندازه دقیق و درست غزلیات حافظ را می‌خوانید؟ جواب داد: به زور. ما فکر کردیم او دارد با ما شوخی می‌کند. او گفت ما وقتی به نظام وظیفه یا در اصطلاح خدمت زیر پرچم اعزام شدیم، گردان ما گردان زبان بود. ما را به گروهان‌های مختلفی تقسیم کرده بودند و بدون سوال دراین‌باره که علاقه یا زمینه فلان زبان را داریم، گروهان‌های مختلف را به نام‌های زبان فارسی، عربی، اسپانیولی و غیره تقسیم‌بندی کردند. حافظ‌شناس خارجی به ما گفت که من بودن آشنایی یا علاقه‌مندی به زبان فارسی در گروهان زبان فارسی افتادم و الان عاشق زبان فارسی هستم. این اتفاق نشان می‌دهد که اجبار همیشه هم نتیجه بدی ندارد. به نظر من باید اختیاری بودن در مدارس را سلب کرد، چون بخش‌هایی از زبان و ادبیات فارسی را باید هر ایرانی بداند. من نگران این نخواهم بود که بعضی افراد بگویند در این بخش دیکتاتوری اعمال شده است. کاش هدف دیکتاتوری همیشه این باشد که آدم چند شعر از فردوسی و سعدی و مولوی از بر کند و به ذهنش بسپارد. نتیجه اختیاری کردن خواندن همین خواهد شد که امروز هست. ما باید به نوعی اجباری‌خوانی در دانشگاه، دبستان و دبیرستان را داشته باشیم تا به هدفمان که همان کتابخوانی است، دست پیدا کنیم. این کار حتما به پدید آوردن علاقه‌مندانی که 100‌هزار بار شما را به خاطر قراردادن در راه کتاب دعا می‌کنند، کمک خواهد کرد. آنها بعدا از شما ممنون خواهند شد که به راه و صراط مستقیم هدایتشان کردید.
آقای غریب‌پور به نظر شما چرا تیراژ کتاب در ایران بعد از انقلاب در مقایسه با پیش از آن تا این حد پایین آمده است؟
ممکن است تیراژ کتاب بعد از انقلاب در هر انتشارات پایین آمده باشد، اما با توجه به افزایش زیاد تعداد نشرهای فعال دراین حوزه و گوناگونی و تنوع کتاب‌ها در موضوعات مختلف باید گفت، این روند خوب و روبه رشد بوده است. با این توضیح  وضع کتاب بعد از انقلاب اصلا با پیش از انقلاب غیرقابل مقایسه است. به نظر من در برخی عرصه‌ها مثل بحث آموزشی گرایش به کتاب خیلی رشد داشته است، اما در مسائل حقیقی مشکل اساسی داریم. می‌گویند کسی که 24ساعت مسواک نزده باشد یا کتاب نخوانده باشد، حق ندارد دهانش را باز کند. اگر ما این جمله را عمیقا بفهمیم و مطالعه برایمان حکم خوشبوکردن ذهن و روحمان را داشته باشد، به سمت کتاب و کتابخوانی خواهیم آمد. با این توضیح امروز هم انتشارات بیشتری درکشور داریم و هم آمار نویسنده‌هایمان در مقایسه با سال‌های قبل بیشتر شده‌اند، اما این‌که مثلا یک کتاب در 1000 نسخه و کتاب آقای دولت‌آبادی در 10000 نسخه به فروش می‌رسد، نشان‌دهنده معنا و مفهومی است. حتما کتاب اقای دولت‌آبادی برای مخاطب جذابیت‌هایی دارد که خیلی از کتاب‌های حوزه نشر این جذابیت‌ها را ندارند. امروز با افزایش تعداد نشرها سطح چاپ‌ها تغییر کرده است. این طبیعی است که وقتی یک انتشارات 10 نسخه کتاب را در طول‌ سال چاپ می‌کند، دقت و ظرافت بیشتری را به خرج خواهد داد. درمقایسه با زمانی که در طول‌ سال 1000 عنوان کتاب را منتشر می‌کند. البته من نسبت به آینده حوزه نشر در ایران امیدوارم چون همیشه کثرت در طول زمان منجر به قلتی می‌شود که کیفیت در آن وجود دارد. با این توضیح به‌ زودی شرایطی درحوزه نشر پیش خواهد آمد که کیفیت آثار منتشرشده با وجود گسترش تعداد ناشران و نویسندگان به سطح نشر در پیش از انقلاب خواهد رسید.

 


تعداد بازدید :  183