اسما روانخواه | ما چگونه مردمی هستیم؟ میدانم پاسخ قطعیدادن به این سوال به دور از منطق است، خب یعنی چی که ما چگونه مردمی هستیم یا منظورمان از خوب و بد بودن چیست؟! خب معلوم است دیگر، همه جا خوب و بد دارد. نمیشود که همینطور گفت ما خوبیم یا بد! این استدلال درست است، اما اگر بخواهیم بهصورت کلی بگوییم ما چگونه مردمی هستیم، چهچیزهایی در ذهنتان شکل میگیرد؟ ما مردم میهماننوازی هستیم؟ ما مردمی عاطفی هستیم؟ گرمای کانون خانواده در جامعه ما به قوت خود باقی است؟ یا نه، ما خشونت را به حد اعلی میرسانیم و در ردیف افسردهترین کشورهای دنیا قرار گرفتهایم؟ خلقوخوی ما ایرانیها که رابطهای دوسویه با سایر نهادها و ساختارها دارد (خلقوخویی که خود، یک برساخت اجتماعی است و توسط جامعه ایجاد شده است و از طرف دیگر بر همان ساختارهای تولیدکننده، اثرمیگذار)، چگونه است؟ و این خلقوخو که درنهایت نیروهای انسانی این جامعه را شکل میدهد، چگونه بر رشد و توسعه همهجانبه جامعه، بر فعالیتهای ما، بر احساس مسئولیتهای اجتماعی ما و درنهایت بر مشارکتهای ما اثرگذار خواهد بود؟
دکتر مسعود فراستخواه، پژوهشگر، جامعهشناس و نویسنده کتابی است با عنوان «ما ایرانیان» که توسط نشر نی چاپ و منتشر شده است. وی در این کتاب سوالی را از طیف وسیعی از اساتید و نخبگان دانشگاهی پرسیده است با این عنوان که آیا خلقیات ما ایرانیان ضعفهایی دارد؟ در پاسخ به این سوال 96درصد از جامعه آماری، متشکل از اعضای هیأت علمی و گروهی از نخبگان کشور، پاسخ مثبت دادهاند. آنها مشکل را در ضعف کار فرهنگ جمعی، انتقادناپذیری، رودربایستی، عدمشفافیت، خودمحوری، غلبه احساسات بر خردورزی، رواج دروغ و رفتارهای غیرقابل پیشبینی برشمرهاند. همچنین همان افراد مورد پرسش عوامل معرفتی، کاهش سرمایههای اجتماعی، پرحادثه بودن تاریخ، مناسبات تولید و شرایط اقتصاادی و ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موجود را بر شکلگیری خلقیات ایرانیان موثر دانستهاند و برای حل این مسأله راههایی را معرفی میکنند. به نظر این افراد آموزش مداوم، اجرای برنامههایی برای توسعه فرهنگی و اجتماعی، وضع قوانین خوب، تقویت اجتماعات محلی و نهادهای عمومی، ایجاد رفاه و فقرزدایی، توسعه سیاسی و اصلاح ساختارهای دولت میتواند بر بهتر شدن خلقوخوی ما موثر باشد.
همچنین در یکی از جلسات نقد و بررسی همین کتاب که به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد، دکتر فراستخواه در پاسخ به پرسشی مبنیبر اینکه آیا ما ایرانیان به همین بدی هستیم و اگر آری، چگونه میتوان به زندگی ادامه داد، گفت: «بله! ما وضع بسیار بدی داریم و در اين خصوص باید این مسأله را روشن ساخت و باید وجدانهای بیدار جامعه را به کار گرفت. ما ملت متوسطی هستیم اما اگر بهموقع مشکلات را حل نکنیم، فرزندانمان با شرایط به مراتب بدتری روبهرو خواهند بود. ما باید دلهره آگاهی داشته باشیم، باید دلهره این را داشته باشیم که نیروهای ما نمیتوانند با یکدیگر کار کنند و این اتفاق ریشه در ساختارهای موجود دارد.»
همه مشکلاتی که توسط اساتید و نخبگان دانشگاهی بهعنوان خلقوخوی ما ایرانیان مطرح شده تا انداره زیادی درست است. نخستین آیتمی که آنها ذکر میکنند، ضعف کار فرهنگ جمعی است. بقیه گزارهها را میگذارم کنار، اما همین یک گزاره، همین که بر کار گروهی تأکید دارد، همین یک مورد را با هم مرور کنیم: ما کی یاد گرفتهایم کار گروهی انجام دهیم؟ ما کی مشارکتکردن را آموختهایم؟ در مدارس ما فقط و فقط بردن مهم بود (و هست) و شاگرد اول شدن. در خانههایمان هم مسئولیت همهچیز برعهده پدر و مادر بود و دلسوزیهای آنها هیچگاه اجازه نداد به لحاظ اجتماعی بالغ شویم. ما کی به یکدیگر اعتماد کردهایم؟ ما کی بوده است که در فعالیتهای گروهی به اعتماد یکدیگر خیانت نکرده باشیم و از زیر کار شانه خالی نکنیم؟ حالا هم نشستهایم و میگوییم مشارکتهای اجتماعی در جامعه ایرانی در مرز بحران است و اگر دیر دست به کار شویم چیزی از آن نخواهد ماند. مشارکتهای اجتماعی که محور بیبدیل توسعه پایدار است، جان میدهد اگر آموزشهای لازم را به بچهها ندهیم، اگر مشارکت و کار گروهی را در روابط روزانه جا ندهیم، اگر به حوزههای عمومی یا همان نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی بها ندهیم.
پ ن: در چند روز گذشته در «شهروند» گزارشی منتشر شد از نحوه برخورد یکی از مدارس دخترانه، با دانشآموزی که پدرش نتوانسته بود شهریه مدرسه را تمام و کمال پرداخت کند. مدیر مدرسه عصبانی میشود و کاری میکند کارستان! تصمیم میگیرد روز آخر مدرسه و در زمان تقدیر از بچهها، دانشآموز خاطی را تنبیه کند! مدیر دلسوزی که قرار است بچههای این مرزوبوم را به خوبی جامعهپذیر کند، از همه بچهها تقدیر میکند جز همان دخترک خاطی که جرم بزرگی مرتکب شده و مستحق تحقیرشدن است! حالا این گزارش را میگذارم کنار گزارش خلقوخوی ما ایرانیان. کی قرار است این چرخه معیوب را قطعکنیم؟!