محمدرضا نیکنژاد آموزگار
1- به ابتکار مربی پرورشی، در دبیرستان یک مسابقه عکاسی برگزار شد. با دودلی فراوان 3 عکس فرستادم برای مربی پرورشی. یکی دو روز درگیر عکسهای برگزیده و برنگزیده بودم. از خودم میپرسیدم که بهترینها را برای مسابقه فرستادهای!؟ درهمین روزها از مربی پرورشی پرسیدم، میشود عکسها را عوض کرد؟ گفت تا فلان روز میتوانی. شب که به خانه رسیدم چند عکس را از لپتاپ انتخاب کردم و برگزیدن 3 عکس از میان آنها را به رأی خانوادگی گذاشتم. 3 عکس برگزیده و فرستاده شد. در دبیرستان فرصتی برای گفتوگو با مربی پرورش پیش آمد. پرسیدم عکسها چگونه بودند؟ گفت: اگر قول بدهی عوضشان نکنی، نظرم را میگویم. قول دادم. افزود: اگر فلان عکس را عوض نمیکردی، حتما عکس اول مسابقه میشد! آهی از هماندیشی خانوادگی کشیدم! شب به خانه آمدم و با آمیختهای از شوخی و جدی به پسرم- که کمی هم در عکاسی وارد است- غر زدم که این چه نظری بود دادی!؟ مقام اول از کفم رفت و... خب مسابقه را از دست دادم و البته خیلی هم جای نگرانی نبود، چراکه انگیزهای برایم شد برای عکاسی بیشتر. تنها کسی بودم که هر 3 عکسش به بخش مسابقه راه یافته بود! مهمتر اینکه گرچه نتوانستم برنده باشم، اما بیگمان در پیروزی یا شکستم تنها نبودم و خانوادگی تجربهای را از سر گذرانده بودیم. تجربه تمرین دموکراسی و آزادی در کوچکترین نهاد اجتماعیمان، که دستاوردش میتواند بسیار ارزندهتر از مقام عکاسی باشد. افزون بر اینکه خودم در جایگاه انتخاب بودم، خانوادهام - حتی پسر
7 سالهام - نیز در این جایگاه قرار گرفتند و زمینه تشخیص و آشنایی و انتخاب برای همهمان فراهم شده بود و...
2- یکی از دوستان به اجبار چند ماهی از خانواده دور شده بود. همسرش میگفت، در این مدت توانسته است گواهینامه رانندگی بگیرد و مسیرهای درونشهری و برونشهری را به آسانی بپیماید و در مدیریت خانه و خانواده و... تجربههای ارزندهای به دست آورد. میگفت، اگر فلانی بود، بیگمان به اتکا و حضور او این تجربهها را نمیتوانستم به دست آورم. دستکم همچنان گواهینامه نداشتم! و...
اریک فروم در کتاب گریز از آزادیاش میگوید: «آزادی متحقق ساختن یا از قوه به فعل آوردن نفس فردی است. انسان میتواند به آزادی برسد، به شرط اینکه نفس خویش را از قوه به فعل آورد. آزادی مثبت عبارت است از فعالیت خودانگیخته مجموع تمامیتیافته شخصیت. فعالیت خودانگیخته فعالیت آزادانه نفس است و از لحاظ روانشناسی اختیار در آن مستتر است، برعکس فعالیت اجباری و وسواسی که ناتوانی و تجرد فرد در آن پنهان است. با فعالیت خودانگیخته انسان بر وحشت تنهایی چیره میشود، بیآنکه تمامیت نفس خود را قربانی کند. چون بعد از فعالیت خودانگیخته دوباره با دنیا وآدمیان و خودش اتحاد مییابد...»
بیگمان آزادی زمینههای گوناگونی برای تجربههای انسانی و اجتماعی فراهم میکند که پیامدش رشد فردی و اجتماعی است. رشد انسان در گرو شکستها و پیروزیهایی است که درپی تجربههای گوناگون میآید و او را در زمینههای گوناگون آموخته و فرهیخته میکند. در فضایی که چه از سر لطف و دلسوزی و چه از سر زور و اجبار آزادی را بگیرند، بسیاری از تواناییها نهفته میمانند و در خاموشی میمیرند. بیگمان امروز من و خانوادهام و همسر دوستم در سطح بالاتری از تجربه و اندیشه ایستادهایم و این وامدار آزادی و انتخاب آزاد است.