شماره ۹۰۴ | ۱۳۹۵ سه شنبه ۵ مرداد
صفحه را ببند
شغلمان را بپذیریم

|  اسفندیار آزاد |     روانشناس |

نارضایتی شغلی به یک خواست عمومی درجامعه تبدیل شده است، چون تقریبا همه توقع دارند با توجه به کاری که انجام می‌دهند، بالاترین درآمد ممکن را داشته باشند. متأسفانه به نظر می‌رسد حد و حدودها شکسته شده و همه می‌خواهند در یک زمان کوتاه مسیر پیشرفت را طی کنند و به قول معروف راه صدساله را یک شب بروند. همه اینها بازمی‌گردد به این‌که ما تحلیل درستی از محیط اطرافمان نداریم. شناخت درستی از عواملی که باعث رضایت‌مندی یا نارضایتی می‌شوند، نداریم و هیچ‌کس قادر به تغییر وضعیتش نیست. بخش بزرگی از آن به‌ دلیل تبلیغات جامعه قرار گرفتند، درجریان مسائلی است که به افراد القا می‌کند زندگی در گرو ارزش‌هایی‌ است که الان پررنگ شده است. به طور مثال، درهمین قضیه حقوق‌های نجومی بسیاری از افراد خودشان را مقایسه می‌کنند با خودروهای آنچنانی و درآمدهای نجومی و وقتی می‌بینند با شغلی که دارند، به هیچ‌ کدام از آنها نمی‌رسند، به‌طور ناخودآگاه سرخورده شده و از شغلشان ناراضی می‌شوند. ریشه بسیاری از این نارضایتی‌ها درآمدهاست که آن هم بابت باورهای غلط است. باورهایی که هنوز نتوانسته به فرد بقبولاند که باید کار کند و در قبال کاری که می‌کند، حقوق متناسبی دریافت کند. البته عامل اساسی و مهمی که نمی‌توان در زمینه نارضایتی شغلی درنظر نگرفت، بحث فرهنگی است. به‌طور مثال درکشورهای اروپایی هرشخص شغل و کاری را که انجام می‌دهد، را پذیرفته و می‌داند که نقشش درجامعه این است که کار خودش را انجام دهد و حالا اگر می‌خواهد شهروند بهتری باشد، باید وظیفه‌اش را بهتر انجام دهد اما چنین چیزی درکشور ما جا نیفتاده و فرهنگ‌سازی نشده است. از طرف دیگر درکشوری مانند ژاپن کارکردن یک ارزش محسوب می‌شد و اگر کسی کارش را به خوبی انجام ندهد، دچار افسردگی و عذاب وجدان می‌شود. از طرفی الگوهای ما تغییر کرده است. شاید یک زمانی نفس شغل و کاری که انجام می‌شد، برای افراد مهم بود و برایشان ارزش داشت که چه خدمتی می‌کنند اما الان این‌طور نیست و ارزش‌ها جا‌به‌جا شده است که خطر بسیار بزرگی است. به‌ هرحال باید توجه داشت که نارضایتی شغلی به‌طور مستقیم در روحیه فرد اثرگذار است و در راندمان کاری که انجام می‌دهد، هم تأثیر بسزایی دارد. به‌ هرحال افراد باید اول از همه شغلی که دارند، را قبول کنند و با خودشان این مسأله را حل کنند که برای چه این کار را انجام می‌دهند. اگر تکلیف ما با خودمان مشخص شود، ارزش‌های حقیقی را بشناسیم و بدانیم که برای چه مقصود شغلمان را انتخاب کرده‌ایم، طبعا نارضایتی شغلی بسیار کاسته می‌شود. نخستین و آخرین نکته از نظر من بحث بازگشت به ارزش‌هاست.


تعداد بازدید :  179