شماره ۱۰۰۴ | ۱۳۹۵ شنبه ۱۳ آذر
صفحه را ببند
کوچه اول

| علی‌اکبر محمدخانی| گویا یه روز ناصرالدین‌شاه دستور می‌ده از امروز هیچ کدوم از زن‌های حرمسرا حق ندارند سِبیلاشونو مُدلی غیر از مُدل سِبیل شاه درست کنند. سُوگولیِ شاه هم گیر می‌ده من جَوونم، دوست دارم سِبیلامو هر مُدل دوست دارم درست کنم. ازش می‌پرسن چه مُدلی دوست داری؟ می‌گه مُدلِ سِبیلِ پوآرو. بقیه زن‌ها تا اینو می‌شنوند، می‌رن پیش شاه که اِاِاِ فقط سِبیل سُوگولی سِبیله؟ سِبیل ما توله‌سگه؟ شاه می‌گه گیر ندید، جَوونه، باد کله‌ش می‌خوابه، درست می‌شه. که زن‌ها می‌گن نخیر، اونم باید سِبیلاشو مثل بقیه درست کنه، وگرنه ما هم سِبیل هیتلری می‌ذاریم. شاه هم تا اسم هیتلرو می‌شنوه، قاطی می‌کنه، یه فحشی وِل می‌ده. زن‌ها هم عصبانی می‌شن، با آجر می‌زنند تو کله شاه. حالا اون وسط چون همه سِبیل داشتند، تاریخ‌نویس‌ها قاطی می‌کنند، اشتباهی می‌نویسند که شاه با آجر زده تو کله زن‌ها و اون روز رو «مخالفت با خشونت علیه زنان» نامگذاری می‌کنند.


تعداد بازدید :  290