نیره خادمی| «نه به چهارشنبهسوري خطرناك»، «از خودمان شروع کنیم»، «ميان خطوط برانيم يا مثلا بيا حرف بزنيم.»؛ كمپينهاي مردمي يكي پس از ديگري درشبكههاي مجازي شكل میگيرند، آنها اگر شانس بیاورند، حمایت دستگاهها یا نهادهای رسمی را به خود جلب میکنند، درست مانند پویش «از خودمان شروع کنیم» كه شهرداري از آن حمايت كرد و «بيا حرف بزنيم» كه حالا وزارت بهداشت حامي آن شده است؛ حمايتي كه البته به اعتقاد جامعهشناسان خيلي هم در ماندگاري آن تأثيرگذار نيست و شايد هم نتيجه عكس داشته باشد. جنبشهايي كه درماههاي گذشته راه اندازي شدهاند، هركدام هدفي داشتهاند مثل همین جنبش «از خودمان شروع کنیم» که براي ارتقای فرهنگ ترافيكي مردم آغاز به كار كرد و بسياري ازهنرمندان و افراد مشهور مانند مهتاب كرامتي و فريد سجادي که بازيگر هستند و هدي ايزدي که نويسنده برنامه دورهمي است، از آن حمایت کردهاند. «من هم سوختم» و «نه به چهارشنبهسوري خطرناك» پويشهاي ديگري هستند که بعد ازحادثه پلاسكو براي افزايش فرهنگ ايمني درجامعه و به احترام شهداي آتشنشان پلاسكو راهاندازي شد. كمپين «ميان خطوط برانيم» هم كه ازسوي مردم در سال گذشته طرفداران زيادي پيدا كرد كه باز هم براي ارتقاي فرهنگ ترافيكي بود و حتي پليس راهور هم به عضويت اين كمپين درآمد. بعدها هم سردار سیدتیمور حسینی، رئیس پلیس راهور تهران بزرگ درباره اين پويش گفت كه تأثير اين كمپين براي افزايش نظم ترافيكي از اقدامات سلبي پليس تأثيرگذارتر بوده است.
برخی از پویشها، احساسی است
حالا با افزایش این پویشها، جامعهشناسان و روانشناسان، نظر دیگری دارند. یکی از آنها «نيره توكلي» جامعهشناس است که درباره تأثير اين كمپينها در ارتقاي فرهنگ جامعه به «شهروند» میگويد: تأثير كمپينها به اين بستگي دارد كه موضوع آن تا چه ميزان با شرايط جامعه سازگار است: «بعضي از اين جنبشها براساس احساسات مدني و سياسي رايج و بعد از اتفاقاتي كه اخيرا رخ داده، راه افتاده و برجسته شده است. وقتي موجي راه میافتد كه احساسات عمومي جامعه را برميانگيزاند، مردم اين آمادگي را دارند كه كاري انجام دهند؛ اتفاقي كه تأثير آن را افزايش میدهد.» او با طرح اين سوال كه «آيا اگر اتفاق به دور از احساسات مردمي باشد، موفق نمیشود؟» توضيحات ديگري میدهد: «برجستهشدن پويشي كه هدف آن مسائل پسنديدهای چون مدني، اجتماعي، سياسي و فرهنگي است، گفتماني را مطرح میكند، اين گفتمان باعث جلب توجه مردم میشود، اما بايد هدفها ساده، روشن و درحد اطلاع مردم باشد تا تأثير آن هم بيشتر شود.» توكلي، ماهيت شركت مردم دراين كمپينها را نياز به فعاليت مدني، مردمي و مشاركت اجتماعي دانست كه ازسوي نهادهاي قدرت درجامعه به آنها توجه نمیشود: «هرقدر اين خواستهها مردميتر، مدني و براساس خواسته مردم يا نياز آنها شكل گيرد، موفقتر خواهند بود. معمولا زماني اين اتفاق میافتد که این خواستهها ازسوي دولتمردان بدون پاسخ مانده باشند. بهعنوان مثال، بعد از پلاسكو كمپين استعفاي قاليباف راه افتاد اما هيچ كدام از مسئولان به آن توجه نكردند اما مردم از اين طريق مطالبات خود را مطرح کردند و در نهايت بعضي از كمپينها به اصلاح رفتارهاي مردمي میانجامد مثل كمپين «پلاستيك مصرف نكنيم» که باعث شد حتي برخي ازمغازهها، نوشتهها و پلاكاردهايي را براي ترويج آن استفاده كنند. بنابراين آنچه اتفاق میافتد، آگاهي به مردم و هشدار به مسئولان است.» چند روز قبل، زمرديان، معاون آموزش سازمان حملونقل و ترافیک شهرداری تهران از آموزشهای همگانی و فرهنگسازی درقالب کمپین «از خودمان شروع کنیم» خبر داد كه با همكاري راهور و حوزه هنري درنقاط پر تردد اجرا میشود، اما آيا اين حمايتها در انتخاب مردم تأثيرگذار است؟ سوالي كه اين جامعهشناس درباره آن توضيحاتي را ارایه كرد: «عموما اين كمپينها وقتي خودجوش است، نتيجه بهتري دارد و حمايتهاي دولتي ممكن است از پيشرفت آن جلوگيري كند؛ گرچه احتمالا از اين طريق بيشتر به گوش مردم میرسد. مثلا اينكه كمپيني توسط شهرداري بهعنوان قانونشكنترين و غيرپاسخگوترين نهاد حمايت شود، بيشتر از آنها حمايت مردم را جلب كند، باعث بروز لجبازي خواهد شد؛ مخصوصا وقتي كليه حقوق شهروندي ما با برجسازيها و اشغال معابر عمومي زير پا گذاشته شده است.» البته چند روز قبل هم احمد حاجبی، مدیرکل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد هم درباره همکاری وزارت بهداشت با پویش پیشگیری و درمان افسردگی با نام «بيا با هم حرف بزنيم» صحبت كرد؛ پويشي كه از شعارهاي سازمان بهداشت جهاني براي سال 2017 هم هست و براي جلوگيري از افسردگي مطرح شده است.
جنبشها هميشه احساساتي نيست
اگرچه برخي از اين كمپينها بر موج احساسات سوار است، اما توكلي معتقد است كه لزوما همه جنبشها اينگونه نيست؛ مثل كمپينهاي مرتبط با محيطزيست و حقوق مدني كه كاملا براساس منطق شكل میگيرد. مصطفي تبريزي، روانشناس اجتماعي هم در گفتوگو با «شهروند» تقريبا همینها را تأیید میکند: «نياز به تعلق گروهي يكي از نيازهاي اصلي بشر است، يكي از صاحبنظران كه شهرت جهاني هم درحوزه جامعهشناسي دارد، نيازهاي انسان را درچند بخش نيازهاي فيزیولوژيك، نياز به امنيت، نياز به تعلق گروهي، نياز به دوستداشتن و دوست داشتهشدن و سايرموارد دستهبندي كرده است، بنابراين گروهها و كمپينها يكي از اين نيازهاي اساسي ما را برآورده میكند.» او معتقد است كه تأثير كمپينها، به مخاطبان آن بستگي دارد: «اگر مخاطباني كه عضو اين كمپينها هستند، از قشر فرهيخته و فرهنگي باشند، مبادلات فكري و انديشهای در آن انجام میشود و حتما همه افراد از آن بهره میبرند و رشد میكنند و اما اگر بالعكس افرادي كه در آن فعاليت دارند و مخاطب اصلي آن هستند، به لحاظ فرهنگي ويژگي مثبتي نداشته باشند، احتمالا كمپين يا گروه به هدف درستي نمیرسد و حتي ممكن است آسيبرسان باشد. مثلا كمپين بيایيد حرف بزنیم كه شكل گرفته بر مبناي نياز ما به حرفزدن صورت گرفته است اما در حرفزدن هم بايد مراقب مسائلي بود، مثلا اينكه با چه كسي حرف بزنيم، اگر با داعش حرف بزنيم، رفتار بد و متحجرانه او را الگوبرداري میكنيم، اما اگر طرف حرفزدن ما با دانشمند باشد، رفتار عالمانه او بر ما تأثير میگذارد.» اين روانشناس اجتماعي درباره اينكه درچه صورتي اين كمپينها شكل میگيرند، توضيح میدهد: «وقتي دريك جامعه تعقل حاكم است، مردم در روند طبيعي زندگي گروههايي براي رصدكردن نياز جامعه تشكيل میدهند اما وقتي هم اين گروهها درجوامع وجود ندارند، اتفاقاتي مثل زلزله، سيل، آتشسوزي و هيجانات مردم و گروهها را تحريك میكند، بنابراين انديشه خود را هم براي مورد خاص به كار میگيرند. مثلا جنبش نه به چهارشنبهسوري بعد ازحادثه پلاسكو شكل گرفت اما كساني هم بودهاند كه ازقبل به چهارشنبهسوري بيخطر اعتقاد داشتند كه عموما جزو افراد با تعقل بودهاند.» تبريزي معتقد است؛ وقتي يك عملكرد تحتتأثير يك هيجان به وجود میآيد، به مرور زمان ممكن است كمرنگتر شود، اما وقتي در شكلگيري آن تعقل بر هيجان ارجحيت داشته باشد، پويشها ماندگارتر خواهد شد. به گفته او، مهم نيست كه چه افرادي اعم از دولتي يا غيردولتي از اين كمپينها حمايت میكنند: «عموما حمايت افرادي تأثيرگذار است كه ميان مردم محبوبيت داشته باشند تا از آنها الگو گرفته شود.» تبريزي بيشترين دليل شكلگيري اين كمپينها را تأثير شبكههاي اجتماعي میداند: «از آنجا که درجامعه ما سرگرمي و آزادي برخورد انديشهها وجود ندارد و اساسا خيلي هم كم شكل میگيرد، بنابراين شبكههاي اجتماعي بهعنوان بهترين محمل كمپينها و گروهها به ايفاي نقش میپردازد.»
كمپينها راه گريز از رنج و تنهايي
جامعه امروز پر از رنج و تنهايي است و گاه آدمها براي گريز از آن به شبكههاي مجازي پناه میبرند؛ موضوعی كه امانالله قرايي مقدم، جامعهشناس هم در گفتوگو با «شهروند»، از آن حرف میزند كه گريز از آن موجب شكلگيري كمپينهاست: «بيگانگي و تنهايي درشهرهاي بزرگ مسألهای جدي است كه انسانها را درخود فرو برده است، برهمين اساس انسانها به گفتوگو نياز دارند تا از درد هم آگاه باشند، جامعه نياز به حمايت از درماندگان و همدرديها دارد تا از اين احساس تنهايي دور شود، چون تنهايي درنهايت افسردگي و خودكشي را همراه دارد. بنابراين شكلگيري كمپينهايي مثل بيا با هم حرف بزنيم كه به شكل خودجوش شكل میگيرد، بسيار میتواند به جامعه كمك كند كه بايد تشويق شوند.» او در ادامه به جنبشهايي كه از گذشته مانند پيادهروي، نمازجمعه، ديد و بازديد عيد و مراسم ختم وجود داشته، اشاره كرد: «حالا اين مراسم به شكل كمپينها درآمده که نياز افراد به يك نوع پيوند و همبستگي اجتماعي و در جمعبودن را برآورده میكند و اگر توسط رسانهها تقويت و نهادينه شوند، براي جامعه مفيدند؛ حتي اگر اثر آنها به اندازه يك جو باشد.» قراييمقدم معتقد است؛ تمامي حركتهاي بزرگ از يك نقطه و جرقه كوچك شروع شده و استمرار يافته است: «به اين جرقهها كانون مركزي گفته میشود كه درطول زمان عامه مردم را با خود همراه میكند.» اين جامعهشناس ماهيت ايجاد كمپين و جنبشها را احساس نياز به حركت و جنبوجوش میداند كه براساس يك عقيده شكل گرفته است: «اگر حتي تأثير اين جنبشها محدود و زودگذر هم كه باشد، اما باز هم میتواند جرقه مفيدي باشد.»