شماره ۸۷۰ | ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۴ خرداد
صفحه را ببند
در نشست تخصصی روز جهانی مبارزه با کار کودک مطرح شد
کودکان کار ؛ بردگان کوچک شهر
تعدادی از کودکان کار به ساقیان موادمخدر در تهران تبدیل شده اند به کارگیری کودکان در مراکز بازیافت زباله و ... توسط پیمانکاران شهرداری ممنوع است

شهروند|  باز هم روز جهانی کودک، باز هم نشست‌هایی درباره وضع کودکان کار در ایران. در هفته‌ای که گذشت کم نبودند نشست‌ها و برنامه‌هایی که با موضوع کودکان کار در ایران و به مناسبت روز جهانی کودک برگزار شد؛ نمونه‌اش نشست تخصصی روز جهانی مبارزه با کار کودک که توسط انجمن حمایت ار کودکان کار عصر شنبه در خانه هنرمندان برگزار شد. نشستی که با حضور تعداد زیادی از فعالان اجتماعی، اعضای شورای شهر تهران و شهرداری برگزار شد.
«فاطمه دانشور»، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران در این نشست گفت: «در بین اشکال مختلف کار کودک، شکلی که این روزها کمتر درباره‌اش صحبت می‌شود و بسیار ناراحت‌کننده است، بردگی این بچه‌هاست؛ بچه‌هایی که به بردگی برده می‌شوند و برای نفع مادی و اقتصادی از آنها بهره‌کشی می‌شود؛ کودکانی به فروش می‌رود، برای حمل موادمخدر از آنها استفاده می‌شود و قاچاق می‌شوند. معمولا این بچه‌ها پدران و مادران طبیعی دارند که توسط آنها اجاراه داده می‌شوند یا مجبور به حمل موادمخدر می‌شوند و متاسفانه گاهی حکم اعدام برای این نوجوانان صادر می‌شود.» او ادامه داد: «ماده 79 قانون کار می‌گوید که کار کردن افراد زیر 15‌سال تمام ممنوع است اما سه استثنا دست ما را می‌بندد؛ یکی از آنها این است که اگر خویشاوندان درجه یک کارگاهی داشته باشند، کودکان این خانواده‌ها می‌توانند در آنها کار کنند. از طرف دیگر کارگران 15 تا 18‌سال از دیگر استثناها هستند. باید دراین‌باره پدیده‌یابی کنیم که چرا این موضوع در سال‌های اخیر گسترش داشته است. من معتقدم که هر موضوعی یک متولی می‌خواهد. در هیچ‌کدام از اسناد بالادستی ما موضوع کودکان موردتوجه قرار نگرفته است. در برنامه‌های اول تا ششم توسعه که قرار است سندی برای کار مسئولان باشد هیچ اشاره‌ای به مسأله کودکان نشده است. تمام مباحث اجتماعی ما در یک معاونت اجتماعی وزارتخانه‌ها محدود شده است.»
این عضو شورای شهر تهران گفت: «از طرف دیگر سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران، مدیران متخصص ندارد. متاسفانه ما در تصمیم‌گیری‌هایمان به سازمان‌های مردم‌نهاد صندلی نمی‌دهیم، کرسی مشورتی نمی‌دهیم. تمام تصمیم‌گیری‌ها منهای فعالان اجتماهی و سازمان‌های مردم‌نهاد گرفته می‌شود و بعد می‌بینیم که دچار این مشکلات می‌شویم. این روزها اتفاق خوبی در کشور افتاده و آن پذیرش وجود آسیب‌های اجتماعی در کشور است ولی دیر این پذیرش اتفاق افتاده است. باز هم ما از این موضوع خوشحالیم. ما خیلی انتظار کشیدیم که این پذیرش به وجود بیاید ولی پذیرش کافی نیست باید مسأله آسیب‌ها خوب فهم شود. مشکلات اجتماعی راهکار اجتماعی دارد اگر این موضوع خوب فهم شود، خیلی از مشکلات حل می‌شود.»
«لیلی ارشد»، مددکار اجتماعی و فعال حقوق کودکان یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. او گفت: «ما شاهد کودکانی هستیم که به شکل پنهان در کارگاه‌ها کار می‌کنند، در خیابان کار می‌کنند، در زیرزمین‌ها، مراکز تفکیک و جمع‌آوری زباله‌های شهری یا کودکانی که در خانه‌های مجردی و تیمی. همه اینها می‌توانند در برابر خدمات جنسی که ارایه می‌دهند موادمخدر یا محرک یا پول دریافت کنند؛ مثلا من شاهد پسربچه‌هایی بودم که در مراکز جمهع آوری و تفکیک زباله بودند و پسرهای 15‌سال به بالا هم آن‌جا بودند و از کوچکترها سوءاستفاده جنسی می‌کردند. چه کسانی از آنها حمایت می‌کند؟ کسی که قرار است این زباله‌ها را بفروشد؟ خیلی از این کودکان پدر و مادرشان ایران نیستند یا اصلا مشخص نیست پدر و مادرشان چه کسانی‌اند. من شاهد صحنه غم‌انگیزی بود که وقتی می‌خواستند حقوق بچه افغان که تنها از افغانستان آمده و زباله جمع می‌کرد بپردازند، حتی آن بچه، پولش را لمس نمی‌کرد و صاحب آن‌جا این پول را در خدمت یک مرد صراف می‌گذاشت. بنابراین بچه خدمت می‌کند و مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. این کودکان در همه جای این شهر هستند، مجبورند هزینه‌های خانواده‌هایشان را بپردازند و مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند.»
ارشد ادامه داد: «من با پسر 5ساله‌ای روبه‌رو شدم که یکی از روستاهای خراسان فرار کرده بود به دلیل از دست دادن پدر و مادرش و با خواهرش با اتوبوس به تهران آمده بود. او در ترمینال، خواهرش را گم کرد و بعد به دست کسانی افتاد که به او هرویین و شیشه می‌دادند و به او تجاوز می‌کردند و شب‌ها در موتورخانه‌های جاهای مختلف می‌خوابید. ما دخترانی را داریم که مجبورند با تن فروشی، خرج خانواده‌هایشان را بدهند. من سه دختر 12 تا 15‌سال را می‌شناختم که با هم زندگی می‌کردند و مجبور بودند خدمات جنسی ارایه کنند. ما می‌دانیم که رابطه جنسی بدون تعلقات احساسی خوشایند نیست و آن بچه باید تن بدهد به رابطه‌ای که هیچ جذابیتی برایش ندارند. از طرف دیگر ما با کودکانی روبه‌رو هستیم که در خیابان‌ها فال می‌فروشند و ... و خیلی از آنها ساعت 12 شب هنوز در خیابان‌ها هستند، ما می‌بینیم که ماشین‌ها رد می‌شوند و سرنشیانش این کودکان را و به‌ویژه دختران را لمس می‌کنند، هل می‌دهند یا مسخره‌شان می‌کنند. خب سوال اینجاست که ما همه اینها را می‌دانیم ولی چه حمایتی از آنها می‌کنیم؟ کودکانی که آزار جنسی می‌شوند به شدت مضطربند، ترس‌های وسواسی دارند، احساس گناه می‌کنند، مشکلات تمرکز دارند، عصبی اند، شبها کابوس می‌بینند و با کوچکترین مسئله‌ای از جا می‌پرند و افکار خودکشی دارند.» مددکار اجتماعی گفت: «آنها دنیا را جای امنی برای زندگی نمی‌بینند. حالا ما با این کودکان مواجه ایم، سوال اینجاست که والدینشان چه کسانی‌اند؟ پدر و مادر آنها کسانی‌اند که سوء مصرف مواد دارند یا مهاجرند و نسبت به فرزندانشان حساسیت لازم را ندارند. موضوع دیگر این است که سن قربانی می‌تواند تأثیرات سوءاستفاده جنسی را بدتر و بدتر بکند. سن متجاوز هم مهم است؛ هرچه سن او بیشتر باشد تأثیرش هم بدتر است. این‌که هویت آن متجاوز چه است هم مهم است. این‌که اقوام و آشناست؟ من موردی را به یاد دارم که دختری مادر معتاد بود و در یکی از شهرهای مازندران زندگی می‌کرد؛ در یکی از شب‌های زمستان، پدر این دختر و مادر را از خانه بیرون می‌کند و شب می‌روند کنار خیابان آتش روشن می‌کند و طی اتفاقی مادر آتش می‌گیرد و می‌میرد. این دختر که هشت ساله بوده می‌آید تهران و 15سال با لباس پسرانه در خیابان‌ها می‌چرخد، با موتور کیف قاپی می‌کند و همه اینها به خاطر این‌که کسی نفهمد دختر است و به او تجاوز نشود. یادم می‌آید وقتی او ماجرایش را برایم تعریف می‌کرد، اتاق از صدای ضجه او می‌لرزید.»
این فعال حقوق کودکان ادامه داد: «وقتی بحث قوانین داخلی می‌شود، قوانین پیشگیرانه‌ای وجود ندارد. چقدر از کودکانی که در خیابان هستند وادلینشان مورد پرسش قرار می‌گیرند؟ ما چقدر می‌فهمیم که چرا این کودکان ترک تحصیل کرده‌اند. مدارس ما مددکار اجتماعی ندارد که اگر بچه‌ای مورد آزار جنسی بود بتواند موضوع را تشخیص دهد و آن را پیگیری کند. موضوع دیگر این است که ما وقتی می‌فهمیم آسیب چه هست، چقدر می‌توانیم از آنها حمایت کنیم؟ ما بارها دیده‌ایم که وقتی به پلیس 110 زنگ می‌زنیم می‌گوید وظیفه شهرداری است، به شهرداری زنگ می‌زنیم می‌گوید تکدی گری به ما مربوط است، به اورژانس اجتماعی زنگ می‌زنیم، آن هم محدودیت‌های خودش را دارد مثلا هنوز مددکار 123 نمی‌تواند بدون مجوز وارد خانه‌ای شود و کودکی را نجات دهد، گرفتن مجوز از قوه قضائیه هم یک پروسه چند روزه است.» او باز هم از یک تجربه گفت: «یادم می‌آید یک بار به خانه‌ای رفتم که یک ساختمان نیمه کاره روبرویش بود و یک پسربچه 10ساله هرشب در آن مورد تجاور قرار می‌گرفت. من به صاحبان آن خانه گفتم چرا گزارش ندادید. یادم می‌آید خودم زنگ زدم به پلیس 11 و گفتم هرشب این‌جا چنین اتفاقی می‌افتد و آنها گفتند همان لحظه‌ای که این اتفاق می‌افتد، ما را خبر کنید. بنابراین ما به قوانین پیشگیرانه و حمایتی دراین‌باره نیازمندیم. از طرف دیگر ما به یک بانک اطلاعاتی نیازمندیم که هر بچه‌ای بتواند در آن بانک اطلاعاتی اطلاعات بگذارد. ما نیازمندیم که مراکز حمایتی در کنار کودکان کار باشد. اگر این فضاها به ان جی او‌ها داده شود وضع خیلی بهتر می‌شود. اگر بتوانیم در کنار کودکان باشیم و آنها بتوانند از ما کمک بخواهند قطعا شرایط بهتری می‌توانیم برای آنها فراهم کنیم.»
«هادی شریعتی»، انجمن فرهنگی درخت کوچک زندگی و حقوقدان هم یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. او گفت: «براساس ماده 84 قانون کار ایران، از کودکان 3 تا 18‌سال در مشاغل سخت نباید استفاده شود و این درحالی است که براساس گزارش‌های سازمان‌های غیردولتی، کودکان بی‌شماری در مشاغل زیان آور مانند کوره آجرپزی، کارهای ساختمانی و.. مشغول به کارند.»
شریعتی ادامه داد: «ما طرحی داشتیم به نام مشارکت‌پذیری بخش خصوصی که در آن 50 مرکز بازیافت زباله را بررسی کردیم. در این طرح مشخص شد که کودکان زباله کرد از هرگونه امکانات بهداشتی محروم بودند، محل خواب آنها با بزرگسالان مشترک بود. پیمانکاران شهرداری مقاومت عجیبی در برابر هر نوع امکان دهی به این کودکان داشتند. بکارگیری کودکان توسط شرکت‌های پیمانکار شهرداری، نقض صریح مواد ۷۹، ۸۰، ۸۳ و ۸۴ قانون کار و همین‌طور ماده ۳۴ کنوانسیون حقوق کودک است. مدیریت شهری باید پاسخگوی این اقدام طرف قرارداد با خودش باشد. این کودکان در خیابان‌ها هستند و هیچ‌کس هیچ واکنشی به این موضوع نشان نمی‌دهد. به هرحال موضوع این است که بکارگیری کودکان در مراکز بازیافت زباله و ... توسط پیمانکاران شهرداری ممنوع است.»  شریعتی این را هم پرسید: «چه طور کودکان دستفروش در سطح خیابان‌ها دستگیر می‌شوند، اما در همین خیابان‌ها شاهد کودکان زباله گردی هستیم که با لباس فرم خیلی راحت در سطح شهر کار می‌کنند و کسی واکنشی به استخدام آنها نشان نمی‌دهد؟»


تعداد بازدید :  777