شماره ۸۷۰ | ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۴ خرداد
صفحه را ببند
درباره دهه هشتادی‌ها و راه و روشی که برای زندگی انتخاب کرده‌اند
سرمایه‌های اجتماعی یا وانهاده‌های مجازی

راضیه زرگری|  نوجوان‌اند؛ دارند شخصیت اجتماعی‌شان را می‌سازند. مدعی هستند که پرچمشان بالاست و بهترین هستند؛ در کنار همند تا هویت خود را به رخ نسل‌های پیشین بکشند و آینده را آن‌طور که می‌خواهند برای خود بسازند یا شاید از آینده‌ای که در چشم‌انداز این سرزمین برای خود پیش‌بینی می‌کنند، فرار کنند. به ظاهر و بر پایه ادعاهایشان هیچ چیز نمی‌تواند اتحاد و یکپارچگی بچه‌های دهه هشتادی را تحت‌تأثیر قرار دهد؛ اما این اتحاد بر چه اساس و چهارچوبی است؟ ریشه و بنیانی دارد که بتوان این نسل را با آن شناخت یا صرفا در کنار هم هستند تا بگویند ما هم هستیم؟
«هويت» در اصطلاح جامعه‌شناختي به كوشش فرد برای تحقق يكتايي خويشتن در شرايطي كه در حال شكل دادن به رفتار خويش است، گفته می‌شود. نياز به داشتن هويت آنچنان بر روان و انديشه فرد (جوان یا نوجوان) سايه مي‌افكند كه او را به تكاپوي خستگي‌ناپذير در راه كسب آن وادار می‌کند. آرمان‌گرايي، عشق و محبت، تشخص‌طلبي، رقابت، هنرنمايي، استقلال‌طلبي و بسياري از ويژگي‌هاي نوجواني از شاخص‌هاي مهم اين حركت است. در قاعده کلی نوجوان براي كسب هويت از عوامل گوناگوني همچون خانواده، نهادهاي تربيتي و پرورشي، رسانه‌هاي گروهي و مطبوعات اثر می‌گیرد كه در اين ميان دو عامل نخست بيشترين و پاياني‌ترين نقش را برعهده دارند. جوانان و نوجواناني كه هويت خويشتن را مي شناسند و آن را به ياري محیط و افراد پیرامون خود احراز مي كنند، قدرت تحليل و تفسير رويدادهاي فرهنگي و اجتماعی را هم کسب می‌کنند و در این میان به قدرت تشخیص قبول یا رد پدیده‌ها دست می‌یابند. به بیان دیگر در این پروسه مستقل، توانمند و نفوذناپذير مي‌شوند؛ از اين‌رو، ضرورت تلاش براي شناساندن هويت نوجوانان و جوانان در هر جامعه‌ای آشکار می‌شود.
دهه هشتادی‌های خودمان را اگر بخواهیم در این قاعده هویت‌شناسی قرار دهیم، تشخص‌طلبی، آرمان‌گرایی، رقابت و استقلال‌طلبی را می‌توان از ویژگی‌های بارز آنها عنوان کرد؛ اما این بچه‌ها اغلب چندان از نهادهای تربیتی و پرورشی اثر نمی‌گیرند؛ در حالی‌که قوه تشخیص و انتخاب بسیار قوی‌ای دارند، آن‌طور که دوست داشته باشند راهشان را انتخاب کرده و پی می‌گیرند نه آن‌طور که سیستم برایشان تصمیم بگیرد. در مقایسه با متولدین دو دهه پیش از خود، یعنی دهه شصتی‌ها، هشتادی‌ها سرکش و طغیانگرند. به هیچ‌وجه دوست ندارند کسی آنها را دنباله‌رو دهه هفتادی یا دهه شصتی‌ها بداند. برخلاف دهه شصتی‌ها خودشان را نسل سوخته نمی‌دانند؛ خودخواهی خاصی دارند. انگار همه چیز را از همه طلبکارند. هنجارها را به هم می‌زنند تا راه خودشان را بسازند؛ درعین این‌که به ظاهر در کنار یکدیگر و حامی هم هستند، اما نمی‌شود آنها را براساس مشترکات زیادی طبقه‌بندی کرد. تفاوت بارزی که با نسل‌های پیشین خود دارند را می‌توان در تابوشکنی‌ها و متحول کردن ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی دانست. اساسا نوجوان امروز به‌ویژه در زندگی‌های شهری، کمتر خود را به ارزش‌های اخلاقی و رفتاری پایبند می‌داند. چیزهایی که شاید برای یک دهه شصتی دارای قبح و حرمت باشد را یک دهه هشتادی به‌راحتی مسخره می‌کند و به آن می‌خندد. این ویژگی‌ها را شاید نتوان به همه هشتادی‌های جامعه نسبت داد؛ اما فضای غالب اکثریت این را می‌گوید.دهه هشتادی‌ها را از رویداد اخیر میتینگ 2‌هزار نفره در تهران می‌توان شناخت؛ همان‌هایی که قرارهایشان را نه در میادین شهر می‌گذارند نه در خیابان‌های شلوغ و پر رفت و آمد که مبادا جنبه سیاسی-‌اجتماعی پیدا کند. مجتمع تجاری را برای گردهمایی تلگرامی خود انتخاب می‌کنند؛ پاساژ یا مگامال که نماد وقت‌گذرانی، تفریح، سرگرمی، خرید، از خود بیگانگی، مصرف‌گرایی و مدگرایی است؛ تمام ویژگی‌هایی که برازنده این نسل است. دهه هشتادی‌هایی که ارزش برایشان فقط و فقط لباس، کیف و کفش مارک یا آخرین مدل تلفن‌همراه است؛ البته به‌طورکلی مدگرایی اقتضای سن نوجوانی است ولی نوجوان امروزی انگار همه چیز برایش در همین خلاصه می‌شود؛ دنبال چیز دیگری هم نیست. اتفاقا در گردهمایی‌شان هم اعلام کردند که دنبال هدف و آرمان ویژه‌ای نیستند و صرفا دور هم جمع شده‌اند تا به مناسبت پایان امتحاناتشان ساعتی را تفریح کنند و خوش بگذرانند. نکته مثبت این قرار، گردهمایی یا میتینگ این است که اینها برای اثبات بودنشان، نشان دادن اتحاد و یکپارچگی‌شان و یا هر چیز دیگر آمدند. همین آمدن برای هر هدفی را می‌توان مثبت دید. جامعه‌شناسی اصطلاحی تحت عنوان سرمایه اجتماعی دارد. داشتن این نوع مشارکت‌ها و ارتباطات به‌شکلی که یک مجموعه از افراد بتوانند دور هم جمع شوند برای هر کشوری می‌تواند سرمایه تلقی شود و کشورهایی که از چنین سرمایه اجتماعی‌ای بهره‌مند هستند می‌توانند از آن در امور مثبت استفاده کنند. در این اتفاق یک نکته مهم وجود دارد و آن وجود ظرفیت مناسب برای سرمایه اجتماعی است که بیش از‌ هزار نوجوان در جریان میتینگ دور هم جمع شده‌اند؛ اما آیا این ظرفیت را می‌توان در امور مثبت و در راستای توسعه اجتماعی نسل آینده استفاده کرد؟ دهه هشتادی‌هایی که دغدغه‌هایشان زمینی و در دسترس است، یک‌جور بی‌خیالیِ هوس‌انگیز دارند و به جای نگاه به افق‌های دور، به دور و برشان نگاه می‌کنند؛ زندگی خودشان را براساس ملاک‌های ذهنی خود می‌سازند و راهی را می‌روند که خودشان تشخیص بدهند درست است؛ اینها چگونه می‌توانند آینده این سرزمین را بسازند؟


تعداد بازدید :  1117