شماره ۸۸۶ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۳ تير
صفحه را ببند
تجربه‌هایی که شنیده نمی‌شوند

لیلی ارشد مددکار اجتماعی و فعال حوزه اعتیاد زنان

سال‌هاست که برخی از NGOها به شکل تخصصی و فعال درحوزه زنان سرپرست خانوار کار می‌کنند. هدف اصلی
 NGOها به‌عنوان نهادهای مدنی، توانمندسازی، ایجاد و افزایش مهارت‌های زندگی اجتماعی کار است. آن دسته از سازمان‌ها و نهادهایی که بیشتر به رفع نیازهای اولیه مثل دادن بسته‌های غذایی و کارهای روزمره می‌پردازند، خیریه‌ها هستند، اما NGOها نیز ممکن است درمواقعی به دلیل نیاز، به شیوه‌های دیگر کمک هم بپردازند. برای مثال غذا یک نیاز است و وقتی با خانواده‌ای مواجه می‌شوید که فرزندان آن از نظر تغذیه شرایط مناسبی ندارند، خیلی وقت‌ها مجبور می‌شوید به رفتاری دست بزنید که خیلی هم به آن باور ندارید و می‌دانید کارگشا و تاثیرگذار نیست. گاهی از روی اجبار گرفتار داستان‌های این‌چنینی می‌شوید که می‌دانید کمک واقعی نیست. مثل وقتی که فرد مراجعه می‌کند و گرسنه است یا دردی دارد و باید درمان شود، آن‌جا مجبور می‌شوید به کارهایی غیر از توانمندسازی بپردازید، اما به‌طور عمده این مسأله بیشتر به عهده خیریه‌هاست. شرایط اقتصادی موجود در این مسأله دخیل است، شرایطی که در آن خیلی‌ها گرفتار حداقل نیازهای‌شان شده‌اند و این امر NGOها را از هدف اصلی‌شان دور کرده است. بحث در این‌جا تفاوت بین خواسته و نیاز است. نیاز باعث شده که خیلی از افراد گروه هدف
 NGOها به دنبال تأمین نیازهای اولیه‌شان باشند.  این‌جا مجبور می‌شویم مداخله کنیم و چه بسا مواقعی که  به‌عنوان یک NGO نتوانیم به خواسته‌های آنها جامه عمل بپوشانیم. امروز بیشتر خواسته‌های گروه‌های هدف ما اشتغال و مسکن به معنای سرپناه است. چه تعداد از NGOها این امکان را دارند؟ درحالی‌ که تلاش ما این است که مراجعان‌مان توانایی پیدا کنند تا خودشان بتوانند زندگی‌شان را پیش ببرند، یک وقت‌هایی نیاز به مسائلی مثل کمک‌های آموزشی دارند. وقتی مجبور به پرداخت شهریه می‌شوند و نیاز به درمان دارند، ما وارد عمل می‌شویم. کودکی را تصور کنید که به سمعک نیاز دارد، سمعک کودکان با سمعک سالمندی متفاوت است و قیمت بیشتری دارد. این مسائل از عهده خانواده خارج است و تعدادی از ان‌جی‌اوها را درگیر کرده و باعث شده از پرداختن به مسأله توانمندسازی دور شوند. بحث‌های زیادی پیرامون مسأله وظیفه NGOها به‌عنوان نهادهای مدنی پیش می‌آید. زمانی در انجمن حمایت از حقوق کودکان، خانومی از جنوب خراسان درباره پروژه بزرگی برای خریدن عدس برای گروه هدف صحبت می‌کرد، آن‌جا بخشی از اعضای هیأت‌مدیره گفتند هدف ما عدس نیست، ما قرار است فرهنگ‌سازی کنیم، اما بعد متوجه شدیم که آن کودکان گرسنه‌اند و کودک گرسنه چطور می‌خواهد آموزش ببیند؟ یا وقتی در زمستان سرد پوشش مناسب ندارد، چطور می‌خواهیم به او آموزش بدهیم؟ در نتیجه گاهی آگاهانه دراین دام می‌افتیم که برآورده کردن نیازهای اولیه است، کسی مقابلمان ایستاده که درگیر مسائل معیشتی و نیازهای اولیه است، درحالی‌ که می‌دانیم هدف NGOها توانمندسازی و تلاش برای شناسایی توانایی فرد و بهبود شرایط اوست. ما مدت معینی فعالیت می‌کنیم و قرار نیست فرد به این نهادها وابسته شود، در غیر این صورت شرایط بهتر نمی‌شود، اما در این زمینه محدودیت داریم. محدودیت به ما می‌گوید چقدر می‌توانیم اشتغال ایجاد کنیم یا برای خانواده‌ای که از سر فقر اجاره خانه پرداخت نکرده و سرپناه ندارد و به خیابان رانده می‌شود، مکانی برای زندگی فراهم کنیم.  
بنابراین NGOها به‌دلیل شرایط بد اقتصادی مجبور می‌شوند رفتاری درپیش بگیرند و اقدامی انجام دهند که با هدف‌هایشان فاصله دارد. درعین حال ما نمونه‌هایی داریم که با کمک نهادها توانسته‌اند شرایط خود را بهبود ببخشند و بعد از مدت معینی دیگر به نهاد وابسته نباشند اما این نمونه‌ها زیاد نیستند و نمی‌تواند اکثریت را در بربگیرد. زیرا بخشی از نیازها اولیه است و بخشی از نیازها نیز از توان NGOها خارج است. این‌جا کمبود قوانین حمایتی و نهادهای حمایتی به چشم می‌آید. وقتی شما به سازمان‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط اعلام نیاز می‌کنید، اغلب آن حمایت مورد نظر و مورد نیاز اتفاق نمی‌افتد. اگر قرار است وامی تعلق بگیرد، وامی با نیازهای گروه هدف که زنان بهبودیافته از اعتیاد و زنان سرپرست خانوار هستند، برابری نمی‌کند، امکان تولید درشرایطی که این همه کالای چینی ارزان‌قیمت در بازار هست، سخت می‌شود زیرا ایجاد یک کار تولیدی برای یک زن سرپرست خانوار با آن رقم محدود امکان‌پذیر نیست.
نقش NGOها در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها اهمیت زیادی دارد. حضورشان و شنیدن تجربیات‌شان می‌تواند در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری دولتی‌ها موثر باشد. امیدوارم روزی این امکان فراهم شود و گوش‌هایی برای شنیدن تجربیات و کمک به برنامه‌ریزی‌ها باشد. ممکن است به صورت فردی و به‌عنوان همدلی تجربیات شنیده شوند اما این یک روند تثبیت شده منظم که اثربخشی داشته باشد، نیست و تنها درحد همدلی صحبت‌ها شنیده می‌شوند. مسأله اصلی این است که از تجربیات این سازمان‌های مردم‌نهاد درجهت تاثیرگذاری و تغییر استفاده شود.

 


تعداد بازدید :  929