روایت‌هایی از زندگی شهید دکتر مصطفی چمران به مناسبت سالروز شهادتش
 
«چ» مثل «چمران»
 

 

  [ حانیه جهانیان]  31خرداد، سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران است. مردی دلیر و بی‌رقیب که از او با عنوان شخصیتی کم‌نظیر و چندوجهی‌ یاد می‌کنند؛ نخبه فیزیک و ریاضی، اعجوبه نبردهای چریکی، عارفی سرسپردهِ اهل‌بیت(ع)، نقاشی هنرمند و مبارزی خستگی‌ناپذیر. شهید مصطفی چمران در ۱۰ مهر ۱۳۱۱ شمسی (۲ اکتبر ۱۹۳۲ میلادی) در محله سرپولک واقع در خیابان «۱۵ خرداد» تهران به دنیا آمد. او مقطع ابتدایی را در مدرسه انصاریه و دبیرستان را در دارالفنون و البرز گذراند. در کنکور سال ۱۳۳۲ هم رتبه ۱۵ را کسب کرد. مصطفی چمران درواقع با رتبه‌ای عالی که در آزمون سراسری کسب کرده بود، توانست به دانشکده فنی دانشگاه تهران راه یابد و پس از آن با دریافت بورسیه، به آمریکا برود و پس از آن، برای گرفتن مدرک دکترا در دانشگاه کالیفرنیا اقدام کند. شهید چمران نابغه‌ای بود که در کنار زبان فارسی به زبان‌های ترکی، عربی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی تسلط داشت. حضور در آزمایشگاه‌های بل و فعالیت در آزمایشگاه ناسا در دهه ۶۰ میلادی از فعالیت‌های دکتر مصطفی چمران در دوران دانشجویی و پس از دانشجویی بود. علاوه بر کسب تحصیلات عالیه، دکتر چمران هیچ‌گاه نسبت به وقایع سیاسی کشور بی‌اعتنا نبود. همین توجه و اهمیت هم بود که به قطع بورسیه او در زمان رژیم شاهنشاهی منجر شد. این محرومیت تحصیلی اما تأثیری بر استحکام عقایدش نداشت و همچنان فعالیت‌های سیاسی‌اش را در کنار شهید موسی صدر در مصر، لبنان و در مبارزه با رژیم صهیونیستی ادامه داد. نظریاتی مبنی بر نحوه شهادت دکتر مصطفی چمران نقل شده؛ ازجمله شهادت او بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در جبهه سوسنگرد و همچنین برخی گفته اند شهادتش به‌علت شلیک اشتباه خمپاره توسط نیروهای خودی بوده. به مناسبت شهادت این شهید بزرگوار، برش‌هایی از خاطرات و زندگی او را به روایت همرزمان و نزدیکانش آورده‌ایم به استناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتاب «نیمه پنهان ماه» از انتشارات «روایت فتح»، کتاب «سخن خوش‌تر دوست» (انتشارات مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر)، کتاب «مصطفی چمران» به قلم امیر صادقی‌گیوی و پایگاه‌های خبری «جهان‌نیوز»، «ایسنا» و «ایرنا».

گرای ساواک به اسرائیل برای شهادت چمران
به روایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
شهید چمران در دهه۵۰ با مبارزات برون‌مرزی‌اش در لبنان شناخته می‌شد. در این راستا، یکی از اسناد ساواک که سال گذشته (31/3/1402-ایرنا) منتشر شد نشان می‌دهد رژیم پهلوی نه‌تنها او را زیرنظر داشت، بلکه ترجیح می‌داد توسط صهیونیست‌ها نیز به شهادت برسد. در بخشی از نامه‌ای که از سوی اداره کل دوم ساواک منتشر شده آمده: «بدین نحو به سرویس اسرائیل اعلام می‌گردد نامبرده فوق مسئول گروه‌های مسلح موسی‌صدر است. گروه‌های مزبور زیرنظر گروه‌های فلسطینی تعلیم می‌بینند. با ذکاوت و زیرکی خاصی که وی (چمران) دارد، می‌تواند با ائتلاف گروه‌های چریکی صدر با گروه‌های تندروی فلسطینی، خطری جدی در آینده برای اسرائیل باشد. بدین طریق علاوه بر اینکه کلیه اعمال و رفتار وی زیرنظر قرار خواهد گرفت، امکان اینکه به وسیله سرویس اسرائیل مورد «پذیرایی» نیز واقع شود، بسیار است»!

سازنده نخستین زیردریایی ایرانی
به روایت مهدی چمران، برادر شهید
شهید چمران به ما می‌گفت دبه‌های 20لیتری را پر از «تی‌ان‌تی» کنید و در آن شاخک فیتیله بگذارید تا پس از اصابت شاخک به محل موردنظر، دبه‌ها منفجر شود. ما نیز حدود 50عدد از این بشکه‌ها را در رودخانه رها کردیم. جریان آب برخی از آنها را به کناره‌های رودخانه می‌برد و انفجار آن باعث ترس دشمن می‌شد. البته به‌خاطر عدم‌تسلط ما بر مسیر رودخانه، قادر به رصد مسیر طی‌شده توسط بشکه‌ها نبودیم. برای حل این مشکل تصمیم گرفتیم زیردریایی کوچکی بسازیم. این تصمیم در شرایطی بود که آن روزها در اهواز حتی نان تافتون هم پیدا نمی‌شد و ما مجبور بودیم این اقلام را از تهران منتقل کنیم. دکتر چمران در آن شرایط سخت و با وجود نبود امکانات، زیردریایی کوچکی به طول 6متر ساخت که دو نفر در آن جا می‌گرفتند. اکنون نیز این زیردریایی در باغ موزه دفاع‌مقدس تهران در معرض دید عموم است. زیردریایی را برای آزمایش به منطقه دب حردان بردیم. آن را به آب انداختیم و منتظر شدیم بالا بیاید. لحظه غیرقابل وصفی بود. وقتی زیردریایی به سطح آب آمد شور و شادی همه را فرا گرفت. پس از مدتی زیردریایی را در ابعاد بزرگ‌تری طراحی کرده و آن را برای آزمایش به خلیج‌فارس بردیم. همین موضوع نیز فتح بابی برای ساخت زیردریایی‌های پیشرفته‌تر شد. زیردریایی پیشرفته به طول 16متر بود که اکنون در بوشهر است. این زیردریایی نخستین زیردریایی ساخت ایران بود.

کشاندن خلافکارها به جبهه!
به روایت گروهی از همرزمان شهید
قبل از انقلاب، قهرمان موتورسواری بودم. به من زنگ زدند و گفتند: «دکتر گفته موتورت رو سوار کامیون کن و بیا خوزستان که الان لازمت دارم.» با موتورم که یک تریل 400بود به ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز رفتم. وقتی به دکتر ملحق شدم، متوجه تعدادی موتورسوار شدم که آنجا بودند. هفت هشت نفر بودند که سرشان را کاملا تیغ انداخته بودند. وقتی دقت کردم، دیدم چند نفری از آنها را می‌شناسم و تعجب کردم که اینها اینجا چه می‌کنند؟! چند نفر از آنها خلافکار بودند. به دکتر گفتم: «آقای دکتر اینها رو چرا اینجا آوردین؟» دکتر چمران گفت: «این جنگ مال همه است، باید همه بیان و کمک کنن. نمی‌تونیم فقط به یه قشر خاص فکر کنیم یا بشینیم و این و اون رو گزینش کنیم. اینها از پس کارهایی برمی‌آن که بقیه فکرش رو هم نمی‌تونن بکنن.» گفتم:‌ «اما بعضی از اینها خلافکارن و من حتی خلاف‌هاشون رو هم می‌دونم.» گفت:‌ «خیلی خب، من دیشب اینها رو طوری ساختم که همه رفتن حموم و کله‌ها رو تیغ انداختند، غسل توبه کردن تا فقط برای شهادت خدمت کنن.» جالب اینجاست در اوج جنگ، آتش و محاصره، همین گروه بودند که داوطلب می‌شدند آذوقه و مهمات و سوخت به خط مقدم برسانند. درواقع اگر همان موتورسواران نبودند، هیچ‌کس جرأتش را نداشت که از اول جاده سوسنگرد تا انشعاب‌های مختلف رود کرخه و تا پایین دهلاویه و تپه‌های آن سوار موتور شود و آرپی‌جی‌زن‌ها را بردارد، ببرد جلو و بزنند به دل تانک‌هایی که داشتند جلو می‌آمدند. کسانی که توی شهر انگشت‌نما بودند و اگر جایی جمع می‌شدند حتما با آنها برخورد می‌شد، کارشان به جایی رسید که از همه ما جلو زدند و بیشترشان شهید شدند.
 
طراح اولیه شنی‌های نفربر زرهی ایرانی
به روایت مهدی چمران، برادر شهید
مدتی پس از آغاز جنگ، عده‌ای از رزمندگان نزد شهید چمران آمده و به او گفتند جنس زمین تپه‌های ‌الله‌اکبر، رملی (رمل: سنگ‌ریزه و شن) است و راه رفتن در آنجا دشوار است به‌گونه‌ای که حتی تا زانو در آن فرو می‌رویم و با هیچ وسیله‌ای نیز امکان تردد و جابه‌جایی مهمات و نیرو وجود ندارد... شهید چمران گفت داخل چرخ را به شکل خورشیدی سوراخ کنید تا دنده‌های خورشیدی در تسمه نقاله بیفتد و مانع از افتادن تسمه‌ها شود. چیزی تقریبا شبیه شنی تانک یا کمی ساده‌تر. ما این کار را انجام دادیم و نخستین بار خودم این ماشین شنی را آزمایش کردم. پس از مدتی برای تکمیل این طرح، اتاق زرهی به آن اضافه کردیم؛ به‌گونه‌ای که آن ماشین به نفربر زرهی تبدیل شد و بعدها نیز اعضای سپاه آن طرح را تکمیل کردند، اما به هرحال طرح اصلی‌ای که از سوی شهید چمران ارائه شده بود، مبانی مطالعاتی این طرح تکمیلی بود.

3 گروهی که برای ترور چمران آماده شدند...
روایت عبدالرشید عبدالباطن، رئیس واحد بازرسی گارد رئیس‌جمهوری عراق
آدم‌هایی بودند که برای پول و قدرت دست به هر کاری می‌زدند. قبل از آغاز جنگ تعدادی از آنها در عملیات خرابکاری و بمب‌گذاری در خوزستان با رژیم بعث همکاری داشتند. به علاوه آنجا کانون قاچاق اسلحه از ارتش عراق علیه رژیم جدید ایران به شمار می‌رفت. در آغاز، این محاسبات کنار هم چیده شد و پیش‌بینی‌ها، شکل واقعی و عملیاتی به‌خود گرفت اما یک محاسبه پیش‌بینی‌نشده هم بود که ارتش بعث را در دشت آزادگان به دام انداخت. آن هم آمدن وزیر دفاع حکومت اسلامی به معرکه میدان جنگ بود. بعد از اینکه جنگ و گریزها در دشت آزادگان و سوسنگرد ادامه پیدا کرد و ما نتوانستیم در این شهر که مرکز دشت آزادگان بود، استقرار یابیم، متوجه شدیم مشکل از جانب چمران است. حسابی ما را به دردسر انداخته بود و روند حرکت نیروهایش که در مقابله با قوای ما می‌جنگیدند، بسیار حساب‌شده بود. به این ترتیب در ماه چهارم جنگ به عوامل خود دستور دادیم او را در فهرست ترور قرار دهند. ۳ گروه مأمور این کار شدند اما ۲ گروه ناپدید شدند و گروه سوم با ابراز ناتوانی، عاجز از این اقدام دست از پا درازتر برگشت! او طبق اخبار رسیده حتی توان این را داشت که قدرت تخریب سلاح‌های سبک خود را بالا ببرد. نیروهایش به او وفادار بودند و خود در کنار آنها می‌جنگید. خونسردی‌اش در این جبهه باعث آشفتگی روحی ارتش عراق شده بود.

معاون نخست‌وزیر خانه نداشت!
به روایت مهدی چمران، برادر شهید
اول خانه نداشت و در منزل ما ساکن بود. بعد که به‌عنوان معاون نخست‌وزیر انتخاب شد، می‌خواستند یکی از ساختمان‌های نخست‌وزیری را به او بدهند که قبول نکرد. زیرزمینی در ساختمان نخست‌وزیری بود که چند اتاق داشت. تک‌تک اتاق‌ها  هر کدام یک دوش داشت. اینها زمان شاه، مخصوص رانندگان بود که کشیک بودند و شب در آنجا استراحت می‌کردند. دکتر چمران آنجا را انتخاب کرد. همسرش را هم وقتی از لبنان آمد به همان جا برد. تا مدتی بعد از شهادت چمران هم همسرش آنجا بود.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/247333/«چ»-مثل-«چمران»-