فرشاد اسماعیلی پژوهشگر حقوق کار
روشن است که جامعه کارگری با چالشهای فراوانی روبهرو است. آنچه روز کارگر امسال را از سالهای پیش متفاوت کرده است؛ مساله همهگیری ویروس کرونا و اثر آن بر زندگی و معیشت کارگران در جهان و ایران است. شیوع کرونا بود که ساختار اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار داده و به تبع آن شرایط کارگران هم تحت تاثیر قرار گرفته است. کارگران از سال گذشته با مساله تعدیل و اخراج روبهرو شدهاند. همانطور که گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هم اشاره کرده، موج بیکاری ناشی از تلاطم های اقتصادی جدی است. همین حالا هم شمار زیادی از کارگران در پی ثبت تقاضای دریافت بیمه بیکاری هستند. مساله عدم توافق حداکثری اعضای شورای عالی کار برای تعیین افزایش حداقل دستمزد و ضعف جدی تشکلهای کارگری از دیگر چالشهایی است که جامعه کارگری با آن روبهرو است. در این شرایط ممکن است ما با ارزان شدن نیروی کار هم روبه رو شویم و برخی کارفرماها از نیروهای انسانی بر خلاف ضوابط قانونی استفاده کنند و پیامدهای دیگری را هم میتواند به دنبال داشته باشد. در همین حال وضعیت حمایتی کارگران و حق بیمه بیکاری آنان هم محل بحث است. ما یک عده کارگر رسمی داریم یعنی کسانی که بیمه میپردازند که یا اخراج شدند یا درآمدشان متوقف شده یا افرادی مثل رانندگان و قالیبافها که خودشان خود را بیمه کردهاند. از سوی دیگر جمعیتی از کارگران را داریم که اصلا کارگر رسمی به حساب نمیآیند و بیمه نیستند و تعدادشان هم خیلی زیاد است.
موانع اساسی تحقق حقوق کارگران
مثل کولبران، دستفروشان، کودکان کار و مهاجران، زنان خانهدار و ... که از لیست کارگران رسمی خارج میشوند، ولی معیشتشان تحت مضیقه قرار گرفته است. عدهای دیگر از کارگرانی که بیمه هستند، به واسطه اینکه در قانون کار به آنها اشاره نشده مشمول بیمه بیکاری نمیشوند که از جمله میتوان به اتباع خارجی اشاره کرد. در مجموع میتوان چنین تحلیل کرد که همه گیری کرونا چالشهای کارگران را بیش از گذشته در معرض دید دیگران قرار داده است. اما مساله تحقق حقوق کارگران با توصیه و تصمیمهای موردی حل و فصل نمیشود و نیازمند اقداماتی اساسی است. قبل از هر چیز ما در کشور به شکلگیری سه پایه اصلی نیازمندیم تا جامعه کارگری بتواند به صورت اصولی و دقیق مطالباتش را پی بگیرد. آن سه پایه عبارتند از شکلگیری احزاب کارگری مستقل، تشکلهای کارگری مستقل و امنیت شغلی. درباره احزاب سیاسی مستقل باید گفت، این احزاب میتوانند نقش سیاسی را به نمایندگی از کارگران به عهده گیرند. یکی از ویژگیهای احزاب این است که میتوانند در مجلس و... مشارکت جدیتری داشته باشند و یک سطح دیگر از کارکرد آنها این است که در موضوع کار نقش سیاسی را ایفا کنند. مثلا در مسأله سیاست خصوصیسازی، این احزاب میتوانند نقش خود را ایفا کنند. این همان نقشی است که تاکنون خانه کارگر نتوانسته ایفا کند زیرا ماهیت خانه کارگر از نظر ساختاری و اهداف چندان روشن نیست. پایه دوم ضرورت تشکیل، تشکلهای کارگری مستقل است. تشکلهایی که ورود و عضویت و نحوه انحلال و جذب آنها ساختاری مستقل داشته باشد و بتوانند به خوبی نقش صنفیشان را ایفا کنند. رکن سوم، امنیت شغلی است. این تشکلها باید بتوانند شرایطی فراهم کنند که کارگران بدون واهمه مطالباتشان را در چارچوب موازین قانونی پیگیری کنند. در شرایط فعلی انتظار میرود دولتها برای شکلگیری این سه پایه اقدامات جدیتری در دستور کار قرار دهند. این سه مسائل مهمی هستند، درواقع پیش از هرچیز اول کنش سیاسی، تشکل یابی و امنیت شغلی مهم به شمار روند. در غیاب اینها کارگران در یک محیط کاری غیرعادلانه قرار میگیرند که وضعیت به نفع کارفرما است و در واقع وضعیت شرایط کار در حقوق خصوصی قرار میگیرد و نه در وضعیت حقوق عمومی که کارفرما و کارگر درشرایطی نابرابر حقوق کارگر را تعیین می کنند. در این شرایط نابرابر دولت باید شرایط برابر ایجاد کند.