روزنامه شهروند کد خبر: 125526 تاریخ خبر: ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۲ بهمن زندگی بی خانمان ها در آمريکا و يک راه حل نيمه کارآمد سانفرانسيسکو يا بمبئي ترجمه: عماد پورشهریاری | نگاه مردمان کشورهای درحال توسعه به توسعه یافته ها همان تصویری است که اغلب رسانه ها آنها را به نمایش می گذارند؛ به نظر <<دیگران>> کشورهای پیشرفته به نبود فقر، زشتی و بی خانمان هایش پیشرفته شده اند. اما از دید <<خودی>> ها همه مؤلفه های درماندگی را می توان در کشورهای توسعه یافته پیدا کرد، آن هم از مسیری بسیار آسان تر و قابل اطمینان تر از تلویزیون و سینما و صرفا با عبور از بزرگراه ها و آزادراه هایی که به قاعده، خود از نمادهای توسعه هستند. حداقل در ایالت متحده هزاران نفر از مردم و شهروندان در فقر شدید، بیکاری مداوم و نبود خدمات اجتماعی گسترده زندگی می کنند. شاید مقایسه این کشور و شاخص های توسعه یافتگی آن با کشورهای آفریقایی یا برخی آسیایی ها نشان از تفاوت های فاحشی باشد، اما به روایت دیده ها، وضعیتی در برخی از متمول ترین شهرهای آمریکا قابل مشاهده است که نظیر آن را شاید تنها بتوان در فقیرترین کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا پیدا کرد. روزنامه گاردین انگلیس در یک مجموعه گزارش به موضوع بی خانمان ها در آمریکا پرداخته است. در این جا دو گزارش از این مجموعه انتخاب و ترجمه شده اند. گزارش نخست به قلم آلاستیر جی به بازدید گزارشگر ویژه ملل از سان فرانسیسکو و اوکلند می پردازد و در گزارش دوم، پل لوئیس، مزایا و معایب یکی از راه حل های خروج از <<بحران بی خانمان های>> آمریکا را بررسی می کند. لیلانی فرها در مرکز سانفرانسیسکو درحال قدم زدن بود. در نزدیکی یک سوپرمارکت زیبا و شلوغ و یک رستوران - کامیون، در زیر آزادراه چیزی توجه او را جلب می کند. مرد جوان و بی خانمانی روی زمین نشسته بود. دو شلوار جین روی هم پوشیده بود و روپوشی را روی ریش های بلند قهوه ای رنگش کشیده بود. در کنارش آرام پزی مملو از کاغذهای شعله ور قرار داشت که روی آن نان ذرت مکزیکی را در یک کتری کثیف گرم می کرد. دود سفیدی به آسمان تاریک ریخته می شود و خودروها، دوچرخه سوارها و اتوبوس های مدرنی از کنارش عبور می کنند. فرها می گوید که <<آخرین باری که دیدم کسی در پیاده رو مشغول پخت وپز است در بمبئی بود.>> فرها وکیل 49ساله کانادایی است. همچنین او گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حق دستیابی به مسکن مناسب، مسئول بررسی درباره شرایط زندگی سخت و ارزیابی رعایت قوانین بین المللی حقوق بشر است. آخرین پروژه او گزارش درباره <<سکونتگاه های غیررسمی>> شامل زندگی در کلبه ها، زاغه ها و شهرهای چادرنشین بود که در نشست عمومی سازمان ملل ارایه شد. در مکزیکوسیتی، فرها مدتی را در زاغه ای در کنار راه آهن سپری کرد. در مانیل و جاکارتا هم از خانه های قدیمی و موقت بازدید کرده است. در سانفرانسیسکو به طور میانگین هر خانه 1.3 میلیون دلار قیمت دارد و به نظر مقصد مناسبی برای فرها نخواهد بود. حضور او در این شهر غیررسمی و به دعوت دانشگاه ها به آن جا رفته بود. <<چنین وضعیتی با توجه به وضع مالی این کشور غیرقابل قبول است>> این را فرها می گوید و ادامه می دهد که وضع بی خانمان ها <<بشدت نگران کننده است.>> سازمان ملل اخیرا توجه ویژه ای به فقر در آمریکا داشته، ماه گذشته گزارشگر دیگری در بازدید از منطقه اسکید رو در لس آنجلس و وضع غم انگیز جوامع جنوبی در این منطقه حیرت زده شد. سال 2011، نماینده سازمان ملل از ساکرامنتو دیدار کرد. پس از مشاهده افراد بی خانمانی که در کیسه های پلاستیکی قضای حاجت می کردند، این نماینده نامه ای به شهردار شهر نوشت. او متذکر شد که چنین شرایطی می تواند <<رفتارهای ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز>> را افزایش دهد. این شرایط ساختاری است فرها در کنار مرد درحال آشپزی می نشیند. نام او اریک هوچ است و 30 سال دارد. این مرد که اهل مینه سوتاست به فرها می گوید دو، سه سالی است در سانفرانسیسکو بی خانمان است. اریک از زخم گلوله شات گانی شکایت می کرد و می گفت چیزی از سیستم خدمات اجتماعی نمی داند. او چادری ندارد و شب ها ملحفه ای دور خودش می پیچد و در خیابان می خوابد. فرها می گوید: <<می خوام یک سوال خصوصی بپرسم، اگر مجبور باشی دستشویی بروی، چه می کنی؟>> هوچ توضیح می دهد که چطور خودش را با زمان باز شدن سرویس بهداشتی های مغازه های اطراف هماهنگ کرده است. فرها می پرسد <<آیا میدانی که داشتن مسکن حق تو است؟>> او درواقع به ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره می کند. اگر دولت بدون هیچ شرطی جایی برای زندگی او فراهم کند، واکنش هوچ چه خواهد بود؟ هوچ می گوید که <<احتمالا از این اتفاق به رقص دربیایم.>> فرها می گوید که <<چنین کاری وظیفه دولت شماست، متأسفم که بگویم تو مورد سرقت و دزدی قرار گرفته ای.>> بی خانمانی در ایالت متحده برای نخستین بار از زمان رکود بزرگ درحال افزایش است. در سال گذشته 7500 بی خانمان در سانفرانسیسکو شناسایی شدند که بیش از دوسوم آنها از مشکلات جسمی ازجمله آسیب های مغزی و ایدز رنج می برند. بن کارسون وزیر مسکن و توسعه شهری، فقر را یک <<حالت ذهنی>> معرفی می کند. اما فرها نگاهی متفاوت با این رویکرد دارد. <<اگر به سانفرانسیسکو می آمدم و 100 نفر بی خانمان می دیدم، احتمالا می گفتم به خاطر ناتوانی های روانی، اعتیاد به موادمخدر یا سوءاستفاده جنسی در دوره کودکی آنهاست. در آن شرایط می توانستم بگویم که این وضع صرفا به خاطر خود فرد است. اما اگر تعداد افراد بی خانمان را در این جا و سایر شهرها بینید، متوجه می شوید این مسأله ساختاری است.>> تقریبا در تمام آمریکا خرید خانه برای کسانی که حداقل دریافتی را دارند، غیرممکن است. این کشور برای مستاجران بشدت کم درآمد، 7.5 میلیون کمبود خانه دارد. در سانفرانسیسکو لیست انتظار برای ورود به پناهگاه های بی خانمان ها بیش از 1000متقاضی دارد. فرها می گوید که در قوانین بین المللی حقوق بشر فراهم کردن سرپناه برای افراد بی خانمان بدون در نظر گرفتن منابع آن، استانداردی حداقلی برای هر کشوری است.>> امکانات در فقر مطلق فرها روز بعد در اوکلند با یکی از خانه های موقت روبه رو می شود. در سایه آزادراه های متعدد، شهر، آلونک های پراکنده ای را ایجاد کرده بود که در هر یک از آنها، روی سنگ فرش خیابان، 35 نفر زندگی می کردند. این آلونک ها فاقد برق، لوله کشی یا عایق هستند و هر کدام پنجره ای کوچک دارند. درحالی که اسکان دایم امکان پذیر نیست، استفاده از این <<خانه های کوچک>> در شهرهای غربی درحال افزایش است. کارشناسان معتقدند چنین شرایطی می تواند راه را برای ایجاد زاغه های آمریکایی هموار کند. فرها وارد یکی از آلونک ها می شود که متعلق به شخصی به نام رابین کلارک است، او خود را <<مادر>> کمپ معرفی می کند و می گوید از 12سالگی، هرازچندگاهی بی خانمان بوده است. می گوید که شب <<این جا مثل فریزر سرد>> است. وضعیت مشابهی در دو، سه کیلومتری آن جا وجود دارد و آلونک هایی از وسایل دورریز ساخته شده است. فرها وارد یکی از آنها می شود، مکانی پوشیده از برزنت و چوب که زمین آن با شیشه های شکسته پوشانده شده است. ماروین کارتر - گریفین، ساکن این خانه به فرها می گوید که گاهی فکر می کند یک اثر هنری خلق کرده، گاهی هم احساس می کند که این جا یک تله ساخته است. گریفین می گوید: <<حضور در این جا مایه تحقیر و سرافکندگی است، از این که زندگی ام این جاست حیرت زده ام.>> در آن طرف، دستشویی سیاری وجود دارد که به ده ها نفر خدمات می دهد. یکی از اعضای گروه فرها که از آن استفاده کرده، می گوید که این دستشویی لبریز شده است. فرها مبهوت داستان های بی خانمان های این مکان شده، افرادی که اندک دارایی های خود را با از بین رفتن این سکونت های موقت از دست داده اند و قانونی که اقامت در پیاده رو یا توزیع غذا را غیرقانونی می داند. فرها می گوید: <<ظلمی این جا وجود دارد که فکر نمی کنم جای دیگری مثل آن را دیده باشم.>> مقصد بعدی فرها لس آنجلس است، جایی که هزاران نفر در شرایطی زندگی می کنند که حتی با استانداردهای کمپ های پناهندگان هم مطابقت ندارد. فرها می گوید: <<از رفتن به لس آنجلس کمی می ترسم، همه می گویند که اوضاع آن جا حتی از این جا هم بدتر است.>> خانه های کوچک: رستگاری برای بی خانمان ها یا یک پایان؟ شهرک اتللو در قطعه ای پشت یک پمپ بنزین قرار دارد و اطراف آن با فنس بسته شده است. در این جا 28آلونک چوبی و 12چادر وجود دارد که در بادهای تند اقیانوسی به پرواز درمی آیند. ساکنان یک دوش مشترک، دستشویی و چادری به عنوان آشپزخانه دارند که در آن جا غذاها برای در امان ماندن از دست موش ها در جعبه هایی پلاستیکی نگهداری می شود. تا همین چند وقت اخیر، اتاقک ها فاقد برق یا وسایل گرمایی بودند و کودکان که 11 نفر از 67ساکن این جا هستند، مجبور بودند برای خواندن کتاب های درسی خود از چراغ قوه استفاده کنند. سیاتل، یکی از ثروتمندترین شهرهای جهان، با حضور آمازون و مایکروسافت، این گونه برخی از فقیرترین ساکنان خود را سرپناه داده است. سیاتل البته تنها مورد نیست. اتاقک های چوبی، در بهترین حالت به عنوان خانه های کوچک راه حلی ارزان و سریع برای بی خانمان ها هستند و با حداقل بحث های عمومی به طور قارچ گونه ای در سراسر آمریکا درحال گسترش هستند. در حداقل 10 ایالت آمریکا از فلوریدا گرفته تا نیویورک و یوتا، خانه های آلونک مانندی در زمین های خالی و بدون ساختمان ایجاد شده اند، اما به طور ویژه چنین مکان هایی در کالیفرنیای شمالی و شمال غرب اقیانوس آرام درحال گسترش است. برخی از لیبرال ترین شهرهای آمریکا در سال های اخیر براساس بخشی از این استدلال که این زیستگاه ها مناسب اسکان نیستند، سکونت در این مکان ها و زیستگاه های غیررسمی بی خانمان ها را جمع آوری می کنند. انتقال بی خانمان ها به خانه های کوچک روشی واقع گرایانه برای نجات آنها یا هشداری در برنامه ریزی شهری است که می تواند راه را برای ایجاد زاغه ها ایجاد کند. باربارا پوپ که در بیشتر دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، مسئول هماهنگی قوانین فدرال بی خانمان ها بود، معتقد است که گسترش زاغه ها خطری جدی است و برخی از کمپ های زهواردررفته ای که افراد بی خانمان در آن زندگی می کنند، <<کاملا رقت انگیز هستند>>. او می گوید: <<چرا باید قبول کنیم مردم در آلونک هایی زندگی کنند که فاقد آب، برق و بهداشت است؟>> پوپ اضافه می کند که چنین اسکان ابتدایی افراد بی خانمان، آنها را تحقیر می کند. پوپ درحال حاضر به عنوان مشاور ارشد بی خانمان ها فعالیت می کند. اخیرا اِد مورای، شهردار سیاتل او را استخدام کرده تا برنامه ها و استراتژی های شهر در امور بی خانمان ها را بازنگری کند. او توصیه کرده که سرمایه گذاری در ایجاد خانه های کوچک مناسب نیست، به عقیده او بهتر است این پول در ساخت خانه های دایم و ارزان قیمت هزینه شود. پوپ معتقد است: <<همیشه با اهالی ساحل غربی دراین باره درحال بحث هستم، من می گویم که نمی فهمم چطور قبول می کنید که کودکان و نوزادان در چنین شرایطی زندگی کنند. پوپ اضافه می کند که پاسخ این سوال اغلب یک نگاه طولانی یا جواب دم دستی است؛ <<ما باید کاری انجام بدهیم. به هرحال از کاری نکردن که بهتر است.>> اقامتگاه های خودمختار و قدرت بخش نظر ساکنان اتللو که سال گذشته افتتاح شد نیز همین است. آنها از این که می توانند در اتاقک های خود را قفل کنند، تشکر می کنند، این موضوع، حریم شخصی بیشتر نسبت به سایر پناهگاه ها برای آنها ایجاد می کند. ظرفیت پناهگاه ها معمولا تکمیل است و بسیاری از افراد بی خانمان به خاطر قوانینی مانند ممنوعیت ورود حیوانات خانگی یا زوج ها نمی توانند وارد این مکان ها شوند. در خانه های کوچک قوانین و چادرهای موقت منعطف تر هستند، بسیاری از این مکان ها از کمپ های غیررسمی که توسط افراد بی خانمان اداره می شد، شکل گرفته اند. اتللو توسط ساکنان آن اداره می شود و کارهای روزانه ازجمله نگهبانی از در های ورودی به طور چرخشی برعهده خود ساکنان است. شون اسمیت، آشپز سابقی که چند ماه پیش به این خانه ها نقل مکان کرده است، می گوید: <<این جا یک مکان خودمختار است و به افراد داخل خود قدرت می دهد، این قدرت در برابر حس خردشدن در زیر سنگینی مشکلات است.>> اسمیت که در سیاتل متولد شده و بیشتر سه سال اخیر را بی خانمان بوده است، تأیید می کند خانه های کوچک بدوی هستند: <<درواقع این خانه یک چادر چوبی است، همین است دیگر، البته من ساختمانی دارم و می توانم در را قفل کنم. دوست دارم یک شهرک کاملا فعال را ببینم که هر واحد آن یک خانه واقعی باشد.>> او اضافه می کند افراد ممکن است در این خانه ها <<دچار سرمازدگی>> شوند. به همین خاطر، اسمیت و سایر ساکنان، ماه گذشته تحت حمایت غیرانتفاعی قرار گرفتند، پول لازم برای اتصال آلونک ها به برق فراهم شد و طی آن گرما و نور وارد این خانه های کوچک شد. آنها فکر می کنند بهتر بود این پول صرف ساخت خانه های بیشتری می شد، چراکه افراد بی خانمان، نیازمند مکان زندگی هستند. در سوی دیگر سیاتل، در زمینی که متعلق به کلیسای لوتران است، مجموعه ای از 14اتاقک قرار دارد. ساکنان این مکان بی خانمان ها هستند، مانند روندا مدیر سابق رستوران که پس از دست دادن شغلش بی خانمان شده است. روندا قدردان این سرپناه است، اما آن جا را برای بزرگ کردن دختر پنج ساله اش، بروکلین، چندان مناسب نمی داند: <<بروکلین انرژی زیادی دارد، اما این جا اتاقی وجود ندارد، تلویزیونی نیست. هیچ کاری نمی توان این جا انجام داد.>> او می گوید دخترش به جای سپری کردن ساعت ها در درون یک خانه تک اتاق ترجیح می دهد بیشتر داخل خودرو بنشیند. باید برای بی خانمان ها جایی را تعیین کرد شارون لی، مدیر موسسه اسکان کم درآمدهای سیاتل که مدیریت هر دوی این اقامتگاه ها را برعهده دارد، تاکید دارد این اتاقک ها قرار بود موقت باشند: <<نمی خواهیم خانه های کوچک خط پایان باشند.>> پس از سال ها ایجاد قانون های محدود کننده و قوانین برنامه ریزی که ساخت سریع و ارزان مسکن برای افراد بی خانمان را غیرممکن کرده بود، لی متوجه شد ساختمان هایی کوچکتر از حدود 37متر به عنوان مسکن دایمی محسوب نمی شوند. به همین خاطر خانه های کوچک که با هزینه ای 2200 دلاری ساخته می شدند، از قوانین ساخت وساز مسکن دولتی معاف شدند. سیاتل که بحران بی خانمان ها را یک وضع اضطراری خوانده، از این ایده ابتکاری حمایت کرده و اجازه ویژه داده مجموعه خانه های کوچک در مکان های عمومی و شخصی سراسر شهر ساخته شوند، همچنین سال 2017 مبلغ 1.24 میلیون دلار برای مدیریت پایگاه های مختلف به شارون لی پرداخت شد. تا پایان سال گذشته، سازمان او 127 اتاقک در پنج منطقه مختلف ایجاد کرد که در آنها بیش از 310 مرد، زن و کودک زندگی می کنند. مسئولان شهر اصرار دارند این مکان ها یک راه حل موقتی هستند و هدف نهایی انتقال ساکنان خانه های کوچک به خانه های دایمی است. لی می گوید که تاکنون موفق شده 161نفر را به خانه های دایمی منتقل کند. او تایید می کند که کمبودهایی وجود دارد. لی معتقد است شرایط فعلی بدترین بحران بی خانمان ها در 25 سال دوره کاری او است، همچنین فقدان خانه های ارزان قیمت در سیاتل این شرایط را بدتر کرده است. سازمان خود او مالک یا مدیر حدود 2هزار واحد ارزان قیمت است و به طور مستمر درحال ساخت خانه های بیشتری هستند، اما هر پروژه ای مانند این برای به سرانجام رسیدن سه یا چهار سال زمان خواهد برد. لی می گوید: <<باید افراد بی خانمان را جایی منتقل کرد، اگر پناهگاه ها نتواند آنها را پذیرش کنند، کجا باید بروند؟ در خیابان؟>> تغییر در قوانین به نفع خانه های کوچک قرار است 10کمپ با ساختارهای سرپناه مانند در سن خوزه ساخته شود، منطقه ای که توسعه غول های فناوری مانند گوگل، اپل و فیس بوک در کمبود مسکن و افزایش اجاره ها نقش داشته اند. این پروژه جاه طلبانه ترین تجربه خانه های کوچک در کشور است. ری برامسون، مدیر بخش مسکن شهر معتقد است که هدف، انتقال تمام ساکنان خانه های کوچک به اقامتگاه هایی دایمی درطی پنج سال است، هدفی که با تصویب محلی استفاده از میلیون ها دلار برای ساخت خانه های ارزان قیمت تقویت هم شده است. براساس قوانین کالیفرنیا، سن خوزه می تواند برای ساخت خانه های کوچک خود تا سال 2022 از قوانین ساخت وساز و ایمنی عبور کند. برامسون تاکید دارد که <<این شرایط ممکن است تغییر کند>> و اگر تقاضا افزایش یابد، قوانین جدیدی ممکن وضع شود، به گفته او <<اگر شرایط به همین روال باشد به طور قطع باید به دنبال این باشیم که مدت حضور آنها افزایش یابد.>> اندرو هِبِن که نقش مهمی در آغاز ساخت شهرک خانه های کوچک در اورگان داشته و رشد آنها را در کتابش، شهرنشینی شهر چادری، مستندنگاری کرده، معتقد است در حقیقت شهرها با اکراه زیاد و به صرف موقت بودن راضی به ساخت این اقامتگاه ها شدند. اما او می گوید که از تعطیل شدن هیچ یک از این مکان ها اطلاعی ندارد: <<بیشتر شهرها بر اختصاص واژه <<موقت>> تاکید داشتند، با این حال آنها می دانستند این مکان ها در پیش بینی آینده مورد نیاز خواهند بود.>> یک جریان روبه رشد این جریان درحال رشد است. در هر دو شهر لس آنجلس و اوکلند، مقاومت هایی برای تایید شهری جوامع مختلف در رابطه با خانه های کوچک انجام شد، فعالان زیادی تلاش کردند کارهایی از جنس حرکات پارتیزانی بشردوستانه را منتشر کنند. هنرمندی به نام گرگوری کلوئن 50خانه کوچک ساخته و آنها را میان بی خانمان های غرب اوکلند تقسیم کرده است. اما اگر قرار باشد خانه های کوچک برای بی خانمان ها به یکی از ویژگی های دایمی مناظر شهری تبدل شوند، برخی معتقدند باید استانداردهای بالاتری برای آنها در نظر گرفت. هبن معتقد است ضرورت مضاعفی در این کار وجود دارد، چراکه نیاز به این خانه ها در دولت دونالد ترامپ به طور قطع افزایش خواهد یافت. برای مثال رئیس جمهوری جمهوری خواه پیشنهاد داده میلیون ها دلار از وزارت مسکن و توسعه شهری کاهش یابد، مبلغی که برای تامین ساخت خانه های ارزان قیمت مورد استفاده قرار می گرفته است. شهرک دوم هبن که به تازگی ساخت آن آغاز شده، یک مجموعه دایمی شامل ساختمان هایی با متراژ حدود 75مترمربع است که دارای سرویس های بهداشتی اختصاصی و حتی آشپزخانه های کوچک خواهد بود. به گفته هبن، ساخت هر یک از این خانه ها 60 هزار دلار خواهد بود، درحالی که خانه های کوچک 3300دلار هزینه داشتند. با این وجود، این مبلغ تنها یک سوم هزینه متعارف ساخت خانه های ارزان قیمت در شهر یوجینِ اورگان است. بهشت بی خانمان ها این گونه خانه های به نسبت راحت و کوچک درحال حاضر نیز در شهرک کیشوتِ المپیا در واشینگتن وجود دارد. برخی این شهرک را به عنوان معیار طلایی خانه های کوچک می شناسند. 10نفر از 30بی خانمان اولیه این مجموعه که سه سال پیش به خانه ها نقل مکان کردند، همچنان در آن جا زندگی می کنند و برخی دیگر اشاره کرده اند که می خواهند برای همیشه در آن جا بمانند. کیشوت به نقل از آلن، ساکن 66ساله این مکان که دو سال است در آن جا زندگی می کند، می گوید این <<نهایت آرزوی آنهاست.>> حمام و آشپزخانه اشتراکی این مکان در یک ساختمان دایمی و گرم قرار دارد، درحالی که در صد کیلومتری آن جا و در سیاتل چنین امکاناتی در چادرهای برزنتی است. هرکدام از خانه های کوچک ایوان و سرویس بهداشتی دارد. هزینه ساخت هر یک از این خانه ها 19 هزار دلار بوده است. آلن می گوید که او و همسر سابقش هر دو پرستار بوده اند و زمانی در مجموع 100 هزار دلار درآمد و قایقی 32فوتی داشته اند، اما طلاق او را به مارپیچ سقوط کشانده و بیش از یک دهه را در یک کلبه دست ساز، در خیابان و در اقامتگاه ارتش رستگاری گذرانده است. او حس اولیه اش در زمان انتقال به خانه کوچکش در کیشوت را به یاد دارد: <<این که می توانستم وارد اتاقی بشوم، در را ببندم و روی تخت دراز بکشم، یک آرامش مطلق بود، مانند رسیدن به ساحل پس از غرق شدن کشتی.>> آلن روزانه 18 ساعت مطالعه می کند، به گفته او <<این کار احتمالا افراطی ترین و شدیدترین شکل فرار است. دیوارهای خانه اتاقک او با جلدهای مجله نیویورکر تزیین شده است و کتاب های زیادی در هر گوشه دسته شده اند. روی طاقچه پنجره کتابی قرار دارد که نحوه شکل گیری زاغه ها را در سراسر سیاتل و در دوره رکود بزرگ مستند کرده است. آیا باید خانه های کوچک بی خانمان ها را مانند زاغه ها توصیف کرد؟ او معتقد است که <<این رویکرد نگاه از بالاست، برای افرادی که در خیابان ها هستند و در کوچه ها در کارتن ها زندگی می کنند، این جا همان سرزمین موعود است.>>