آرش نصر اصفهانی پژوهشگر اجتماعی
برای من که نخستین تجربه انتشار عمومی یادداشتم در یک روزنامه رسمی با «شهروند» رقم خورده علاقه شخصیام به این روزنامه قابل انکار نیست؛ ولی دنبالکردن این روزنامه در سالهای گذشته دلایلی فراتر از این خاطره شخصی داشت. به عنوان یک دانشآموخته جامعهشناسی پیگیری روزنامه تخصصی اجتماعی بخشی از فعالیت حرفهای من است. بدون اغراق معتقدم که در میان رسانههای فعلی باکیفیتترین گزارشهای اجتماعی را میتوان در «شهروند» یافت و بقیه رسانهها تنها موردی با آن میتوانند رقابت کنند. وجه ممیزه شیوه پرداختن به موضوعات اجتماعی در «شهروند»، تعهد روزنامهنگاران آن به قواعد ژورنالیسم حرفهای و پرهیز از روشهای سخیف متداول برای جذب مخاطب به هر قیمتی است. این الگو از روزنامهنگاری اجتماعی اما با یک مسأله اصلی مواجه است؛ بحران مخاطب. در شرایطی که امروز برخی رسانههایی که ماهانه از تیراژ روزنامهشان کاسته میشود برای جبران افول خود در قالب رسانههای تصویری به هرزهنگاری فقر در رسانههای اجتماعی رو آوردهاند، روزنامهای که به قواعد حرفهای پایبند است در رقابتی نابرابر شانس کمتری برای اثرگذاری خواهد داشت. این مهمترین مسألهای است که روزنامه شهروند به عنوان روزنامه تخصصی اجتماعی با آن روبهرو است. گزارشهایی که زحمت فراوانی برای تحقیق و تنظیم آن کشیده میشود وقتی نتواند به همان نسبت مخاطب خود را پیدا کند، نتیجهای جز دلسردی روزنامهنگاران و درنتیجه کاهش کیفیت کار به همراه نخواهد داشت.
با گسترش شبکههای اجتماعی و رسانههای تصویری همه روزنامههای کاغذی با بحران مخاطب و اثرگذاری مواجهند و به دنبال شیوههای دیگری از انتشارند. روزنامه «شهروند» چه به دنبال این تغییرات بنیادی باشد یا نه در اصل موضوع تغییری ایجاد نمیکند. پرسش این است که چگونه میتوان در چارچوبهای حرفهای در تحقیق و انتشار گزارشهای اجتماعی باقی ماند و در عین حال برای اثرگذاری بیشتر در عرصه عمومی هدفگذاری کرد. حتما مدیران و سیاستگذاران روزنامه به این مسأله توجه دارند و برای آن برنامهریزی کردهاند. طبعا متخصصان حوزه رسانه هم میتوانند در این حوزه بهتر کمک کنند؛ اما پیشنهاد من صرفا بر دو راهبرد خاص و البته مرتبط به هم متمرکز است؛ 1) نزدیکترشدن به حوزه علوم اجتماعی اعم از دانشگاهیان و پژوهشگران مستقل و 2) گسترش روزنامهنگاری اجتماعی در سراسر کشور با تأکید بر مناطق محروم.
روزنامه شهروند گر چه روزنامه تخصصی اجتماعی است اما کمتر در میان دانشجویان، دانشآموختگان و اعضای هیأتعلمی به این صفت شناخته میشود. براساس یک طرح دقیق میتوان به سمتی حرکت کرد که اصحاب علوم اجتماعی شهروند را روزنامه خود بدانند. روزنامه شهروند میتواند محملی برای انتشار یافتههای پژوهشهای دانشگاهی و مطالب تحلیلی محققان و دانشجویان باشد. تشویق دانشجویان به نوشتن درباره موضوعات روز تمرین مهمی برای استفاده از دانش اجتماعی برای بیان عمومی مسائل اجتماعی است. تقویت پیوند با اصحاب علوم اجتماعی منافعی دو سویه دارد؛ روزنامه را به منبع مهمی از دانش و پژوهش نزدیک و به گسترش دامنه نفوذ آن به عنوان یک رسانه تخصصی اجتماعی کمک میکند. از طرف دیگر پژوهشگران خصوصا جوانترها فرصتی برای دیدهشدن و تشخّص خواهند داشت. طراحی سازوکار این همکاری خود مسألهای جدی است که باید به آن فکر کرد اما هر طرحی باید بتواند دانشگاههای سراسر کشور را تحت پوشش قرار دهد. این برنامه خصوصا در استانهای محرومتر میتواند با همکاری دانشگاهها شامل آموزش روزنامهنگاری برای دانشجویان و دانشآموختگان علوم اجتماعی باشد و نقیصه مهم کنونی را جبران کند که به دنبال هر مسألهای در جایی دور از مرکز همه منتظر حضور خبرنگاری از تهران برای پوشش موضوع هستند. روزنامه شهروند میتواند بستری برای صداهای کمتر شنیدهشده؛ نه از زبان روزنامهنگار مرکزنشین بلکه جوان بلوچ، کُرد یا عرب از محل زندگیاش باشد. با مهارتآموزی به دانشآموختگان و دانشجویان علوم اجتماعی در همه استانها و انتشار مطالب آنها، «شهروند» میتواند روزنامهنگاری اجتماعی را در ایران به شیوهای متحول کند که ثمرات آن فراتر از حوزه رسانه باشد.