شماره ۲۲۰۳ | ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱۴ اسفند
صفحه را ببند
غرب در گرداب ثبات قیمت‌ها

خبرنگار لندن‌نشین کارتونیست

سلام عرض می‌کنم خدمت همه هموطنان عزیزم در کشور چهارفصل‌مان ایران. از لابه‌لای لجن‌های مشمئز‌کننده انحطاط یعنی از ناف لندن، با شما هستم با گزارشی دیگر از زندگی نئاندرتال‌های غربی. درحالی‌که شما احتمالا روز پر از خنده و آرامش‌تان را شروع کرده و بدون هیچ دلهره و اضطرابی در صف اتوبوس به دنبال یک تکه نان، به زیبایی لرز می‌زنید، اینجا مردم در اوج فساد و تباهی، تازه درحال بیدار شدن از خواب صبحگاهی و کوفت کردن صبحانه‌شان هستند و همین نشانه تفاوت فرهنگ والای ما ایرانیان و غرب متعفن است.
با وجود اینکه این روزها در ایران با وجود نزدیک شدن به عید، مردم با شادی‌وخوشحالی درحال آماده شدن برای عید نوروز هستند ولی در اینجا قیمت‌ها آن‌قدر بالاست که وقتی در خیابان قدم می‌زنی هیچ نشانه‌ای از نزدیک شدن به عید نمی‌بینی. نه‌تنها دوره‌گرد و دستفروشی در خیابان‌ها نیست که وسایل هفت‌سین به شما بفروشد، بلکه در مترو هم، از دم‌کنی قابلمه، بیست فروش مغازه، پونزده فروش همکار، فقط ده‌تومن، اثری نیست و بدون‌شک این برگ دیگری است بر دفتر دویست‌برگ انحطاط غرب.
اینجا متأسفانه ثبات قیمت‌ها، آن‌قدر مردم را خسته و ناراحت کرده که دیگر شورونشاطی در چهره آنها دیده نمی‌شود. درحالی‌که در ایران، مردم هربار که وارد مغازه می‌شوند با قیمتی جدید روبه‌رو می‌شوند و همین تنوع به رشد خلاقیت آنها کمک بسزایی کرده است. اتفاقا دیروز درحالی‌که به طرز مشقت‌باری درحال خوردن استیک ناهارم بودم، با یکی از مردم عادی اینجا گفت‌وگو کردم. او که به‌شدت ناراحت بود حتی نتوانست آبمیوه بعد از ناهارش را تا انتها بخورد و مدام زیر لب می‌گفت: «تورم تورم» و دلش برای یک تورم درست‌وحسابی تنگ شده بود. او معتقد بود غرب این روزها در گرداب ثبات قیمت‌ها درحال دست‌وپا زدن است و اگر همین روند ادامه پیدا کند، بیست‌سال آینده را نخواهد دید. اینها دیگر حرف من نیست و حرف یکی از خود مردم غرب است. پس خودتان دیدید که اینجا چقدر همه بدبخت هستند. دیدید؟ خیالم راحت باشد؟
تا گزارشی دیگر با شما خداحافظی می‌کنم. زندگی در برج بلند دموکراسی به شما خوش بگذرد.

 


تعداد بازدید :  384