محمدرضا شجریان
هنرمندی که در تمام زندگیاش تیتر روزنامهها و خبرگزاریها بود، با مرگش هم این روند را ادامه داد. این اولین چیزی است که میتوان در مورد محمدرضا شجریان گفت. خوانندهای که در دهههای اخیر فخر فرهنگوهنر ایران بوده، موسیقی سنتی را از محافل کوچک و پستوهای بازار فرهنگ به متن زندگی مردم و بازار هنر آورده و یکی از چند تن معدودی بوده که در شناساندن این هنر به جهانیان نقش مهمی داشته است.
با این حال اینها هیچکدام حق مطلب را در مورد محمدرضا شجریان ادا نمیکند. خسروی آواز ایران احترام و اعتبار یکهویگانهاش را در چشم مردم از این واقعیت دارد که او همواره در بزنگاههای تاریخی در کنار مردمش ایستاده و بابت این پایمردی تاوان بسیار داده است. چه پیش از انقلاب در اعتراض به نفوذ ابتذال به فضای موسیقی ایران، چه در روزهای انقلاب در همراهی با مردمی که به دنبال آزادی و زندگی بودند، چه در زمان دفاع جمعی مردم در برابر دشمنی که نیستی این مردم و این خاک را میخواست و چه وقتی که حس کرد مردم در معادلات قدرت نادیده گرفته شدهاند. شجریان در تمام این بزنگاهها دوشادوش مردم ایستاد، جنگید، مقاومت کرد و البته هزینه داد که آخری حذف یک دههای از صداوسیمای سرزمینش بود. پاداش این همراهی را اما مردم به خوبی دادند. گذشته از اینکه در تمام عمر کاری محمدرضا شجریان مردمان این سرزمین بزرگترین حامیانش بودند، اتفاقی که در زمان درگذشت خسروی آواز ایران رخ داد، نشان داد که مردم پاداش همراهی هنرمندان را نقد و با قلبشان میپردازند. عزاداری میلیونی دوستداران شجریان، در روزگاری که کرونا مرگ را از رگ گردن هم نزدیکتر کرده بود، از زندگی جاوید مردی حکایت میکرد که روزی تصمیم گرفت به جای این دنیای خاکی در قلب دوستان و دوستدارانش زندگی کند...
بهروز بوچانی
بهروز بوچانی در سالی که گذشت، نامآورترین نویسنده ایران در دنیا بود. پناهندهای که انتشار داستان سرگردانیاش «هیچ دوستی به جز کوهستان» او را جهانی کرد.بهروز بوچانی که در سال 2013 با قایق از اندونزی به سمت استرالیا مهاجرت کرد، بعد از یک بار غرق شدن و یک بار دستگیری، پس از اینکه دولت استرالیا از پذیرش او خودداری کرد برای چند سال در جزیره مانوس زندانی شد که نوعی زندان برای پناهجویان غیرقانونی بود. «هیچ دوستی به جز کوهستان» داستان این ماجراهاست. اتفاقات تلخی که جهانیان را با وضعیتی که بسیاری از پناهجویان جهان به آن گرفتار هستند، آشنا کرد و البته بوچانی را درنهایت به آزادی رساند. «هیچ دوستی به جز کوهستان» که اوایل امسال در دو قالب کاغذی و صوتی (با صدای نوید محمدزاده) به بازار کتاب ایران عرضه شد، از آن به بعد محل بحثها و نقدهای زیادی بوده و بهروز بوچانی را به یک نامآشنا در دنیای ادبیات این سرزمین تبدیل کرده است. این کتاب همچنین جوایز پرشماری ازجمله جایزه ادبی نخستوزیری ویکتوریا به ارزش ۱۲۵٬۰۰۰ دلار استرالیا، جایزه برتر ادبی نیو ساوتولز به ارزش ۱۰هزار دلار و جایزه ملی زندگینامه استرالیا به ارزش ۲۵هزار دلار را نصیب بهروز بوچانی کرده است.
محسن چاوشی
چاوشی در تمام سالهایی که بهعنوان خواننده فعالیت کرده، جزو موفقترین و مطرحترین خوانندگان سال بوده و رکوردهای زیادی به نامش خورده؛ از رکورد پرفروشترین آلبوم و بیشترین دانلود آهنگ، تا رکورد پیشفروش غزلها و حتی رکورد منحصربهفرد محبوبترین خوانندهای که هرگز کنسرت نداشته است. امسال هم این قاعده برقرار است و چاوشی جزو مهمترینهای سال است. با انتشار دو آلبوم «بینام» و «واحدا» و البته فعالیتهای اجتماعی پررنگی که این خواننده در کنار فعالیتهای هنری خود انجام میدهد و اتفاقا با همینها هم هست که سیل انتقادات و اعتراضاتی را که درباره همکاریهای پرتعداد او با شماری از نهادهای فرهنگی وجود دارد، فرو مینشاند. امسال شاید خیلیها چاوشی را با درگیری پرسروصدایش با خواننده بزرگ آنور آبی به یاد سپرده باشند، اما برای بسیاری از خانوادههای آسیبدیده، محسن چاوشی نشان از چیز دیگری دارد. او برای بسیاری نشانی از رستگاری است. ظاهرا در سال ۹۹ محسن چاوشی موفق به آزاد کردن ۳۲۰ زندانی، نجات ۵۰ اعدامی و جمعآوری هزینه درمان ۱۱۰ فرد مبتلا به بیماریهای سخت شده است. رکوردی ستایشبرانگیز که به بیانی دیگر یعنی «چاوشی با حمایت هوادارانش توانسته ۳۲۰ زندانی را آزاد کرده، ۱۱۰ بیمار را که هزینه درمان نداشتند از درد و عذاب رهانیده و ۵۰ اعدامی را که با پرداخت دیه امکان آزادیشان میسر بود، از چوبه دار نجات دهد.» آیا یک هنرمند باید کاری بزرگتر از این بکند تا نامش در میان مهمترین هنرمندهای سال بیاید؟!
شهاب حسینی
شهاب حسینی امسال با برنامه «همرفیق» یک بار دیگر به حوزه اجرا برگشت- و به عقیده دوستدارانش موفق هم بود. او همچنین امسال با فیلم «آن شب» روی پرده سینماها آمد- که نه فروخت و نه توجهی برانگیخت. بازی در دو فیلم «خانه ماهرخ» و «بعد از اتفاق» دیگر فعالیتهای شهاب حسینی در سال 99 بوده. فعالیتهایی که هیچکدام (تاکید میکنم: هیچ کدام) آثار درجه یکی قلمداد نمیشوند، اما با این حال هنوز هم شهاب آن بالا در جایی نزدیک به صدر پانتئون سینمای ایران جای دارد. واقعیتی که نشان میدهد شهاب حسینی از کارنامهاش بزرگتر شده و برای همین هم هست که اهدای نشان شوالیه کشور فرانسه به شهاب حسینی، در سالی که شاهد ضعیفترین حضورش در وادی فرهنگوهنر هستیم، کسی را شگفتزده نمیکند! شهاب حسینی با این حال در وادی حاشیه حضوری پررنگ داشت. با ماجراهای واکسن زدن اتفاقی، خروج از اینستاگرام و البته سخنانی که بهجا و بیجا بر زبان آورد. او بههرحال شهاب حسینی است دیگر!
آیدین آغداشلو
بیراه نیست اگر بگوییم آیدین آغداشلو جنجالیترین و پرحاشیهترین هنرمند سالجاری بوده. استاد نقاشی که حوالی تابستان با پستها و توییتهای شماری از زنان فعال در دنیای هنر و رسانه با اتهام آزار جنسی زیر سوال رفت و در ادامه نیز با فروش 12میلیارد تومانی یکی از آثارش که در دوره اخیر حراج تهران ارایه داده بود، حواشی جدیدی را تجربه کرد. ماجراهایی که باعث میشود با هر مترومعیاری آغداشلو را جزو مهمترین، نامدارترین، مطرحترین، جنجالیترین و حاشیهسازترین هنرمندان سال بدانیم.داستان پرماجرای آغداشلو از اوایل شهریورماه آغاز شد. هنگامی که یکی از خبرنگاران سابق هنرهای تجسمی در توییتر اتهامات گزندهای به او زد. این اتهامات که آیدین آغداشلو را در قامت یک آزارگر زیر سوال میبرد، خیلی زود در فضای مجازی ترند شده و یک موج عجیبوغریب خبری را شکل دادند که به نیویورکتایمز هم رسید. آیدین آغداشلو اما پاسخی به این اتهامات نداد. حتی با اینکه مخالفان و منتقدانش اسبهایشان را زین کرده و برای زمین زدنش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند. آیدین آغداشلو اما نه فقط با این ماجرا که به دلیل دیگری نیز درسال 99 تاریخساز شد: شکستن رکورد حراج تهران که با فروش دوازدهونیم میلیارد تومانی یکی از تابلوهای آیدین آغداشلو با نام «خاطرات امید» رقم خورد. تابلویی که قیمت اولیه آن ۱.۲میلیارد تومان تعیین شده بود و رکوردشکنی آن از سوی فعالان اجتماعی و حقوق زنان به قدرتنمایی آغداشلو و حامیان قدرتمندش تعبیر شد. آیدین آغداشلو با این ماجراها نه فقط در این سرزمین که هر جای دیگری هم بود بهعنوان یکی از مهمترین هنرمندان آن سال انتخاب میشد.
لیلا حاتمی
در سینمای امروز ایران، لیلا حاتمی با هر مترومعیاری بیتردید مهمترین بازیگر این سینماست. بازیگری که به نوعی نامش تبدیل شده به تضمینی برای دیدنی بودن آن فیلم و این موهبتی است که کمتر بازیگری میتواند ادعایش را داشته باشد.
لیلا حاتمی در سالی که گذشت، به بهانههای زیادی میتواند در میان بهترینها حضور داشته باشد. مهمترینش احتمالا حضورش در فهرست 50 بازیگر برتر دهه 2010 است. یکی از معدود مواردی که سینمای ایران از نظر فن و تکنیک و هنر توجهی به سوی خود جلب کرده است. باارزشتر اینکه این فهرست توسط یکی از معتبرترین نشریات سینمایی دنیا (ایندیوایر) انتخاب شده. وبگاه خبری جامعه فیلمهای مستقل که در بیستودومین سال فعالیتش لیلا حاتمی را در بین بازیگران برتر 10سال اخیر نام برده، به خاطر بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین.» به نظر نویسنده ایندیوایر «بازی لیلا به مثابه مرکز فرماندهی جدایی نادر از سیمین است که بُعدی اثیری به نقش میدهد.»
اما لیلا حاتمی را بهانههای دیگری هم در سالی که گذشت واجد نقشی مهم میکند. گذشته از نقش حیرتانگیزش در فیلم «قاتل و وحشی» که حتی بهرغم حذف از جشنواره باز هم نام و سایه لیلا حاتمی را بر کلیت جشنواره برتری میدهد، خبر حضور این بازیگر در فیلم جدید ترنس مالیک نیز هست که لیلا حاتمی را تبدیل به مهمترین بازیگر سینمای ایران میکند. ایفای نقش مریم مجدلیه در فیلم کارگردانی که دنیای سینما او را به نام فیلسوف سینما میشناسد.
این یک موفقیت تاموتمام برای بازیگری است که تاکنون موفق به دریافت نشان شوالیه از سفارت فرانسه شده، عضویت در آکادمی اسکار و حضور در هیأت داوری جشنواره فیلم کن را در کارنامه دارد، جایزه بهترین بازیگر جشنوارههای زیادی را به دست آورده و حالا بعد از حضور در فهرست پنجاه بازیگر برتر 10سال اخیر با حضور در فیلم یکی از پروسواسترین فیلمسازان بیست- سیسال اخیر میتواند روند موفقیتهای خود را امتداد دهد...
مهران مدیری
مهران مدیری حتی در سالی هم که کار زیادی نداشت باز یکی از مهمترینها بود.
امسال مدیری فقطوفقط برنامه دورهمی را داشت. جز این، «درخت گردو»یش تنها در یکی دو شهر کردزبان به نمایش درآمد. سریال «هیولا» هم که تندیس حافظ بهترین کارگردان تلویزیونی و بهترین سریال تلویزیونی را برایش به ارمغان آورد، بیشتر مربوط بهسال گذشته بود. با این حال مدیری باز هم دیده شد، خبر ساخت و نگاهها را متوجه خود کرد. این یعنی او قاعده این بازی را خوب میداند.
مدیری البته سال آینده حضور پررنگتری خواهد داشت. گذشته از سریال «دراکولا» که از نوروز امسال پخش خواهد شد، مهران مدیری درحال حاضر بهعنوان بازیگر فیلم «خائنکشی» مسعود کیمیایی را در دست تولید دارد. فیلمی که بیتردید عیار بازیگری مدیری را عیانتر خواهد کرد.
منوچهر هادی
یکی دیگر از مطرحترین چهرههای هنری امسال فیلمسازی است که پشت سر هم فیلم و سریال میسازد و پشت سر هم نقد و اعتراض میشنود، اما ککش هم نمیگزد و باز هم میسازد و باز هم پول درمیآورد. این داستان حضور منوچهر هادی است.
هادی امسال سریال «دل» را در شبکه خانگی داشت که یکی از جنجالیترین و پرحاشیهترین آثار شبکه نمایش خانگی بود و بسیاری کیفیت نازل آن را زیر سوال بردند. هادی اما از سر این کار مستقیم رفت سراغ «گیسو» که درواقع ادامه سریال «عاشقانه» است که آن نیز انتقادات پرشماری را حاصل آورده بود. حالا در دو قسمتی که پخش شده، «گیسو» هم نشان میدهد که چندان تفاوتی با دیگر کارهای هادی ندارد، اما ظاهرا هادی نیز مثل بیشتر سینماگران این دیار در برابر تأثیرات و تبعات کارهایش واکسینه شده است و هرقدر هم که کار بد و انتقادبرانگیز و حتی کمدی ناخواسته بسازد، در امنیت کاری او خدشهای وارد نخواهد آمد!