امیرمسعود فلاح
دستیار کارگردان، جام مجری را پر میکند. مجری، جام را بالا میگیرد و به کاندیداها تعارف الکی میزند. بعد خودش دست توش میکند و کمی با گویهای کوچکش بازی میکند و یکی را بیرون میآورد و به همه نشان میدهد. شماره ۴ را میخواند. میکروفن محمود احمدینژاد روشن میشود و میگوید: «من در برابر سه کاندیدا نیستم. من در برابر جریان مخوفی هستم که میلیاردها دلار هزینه کرده و از غرب تا شرق و نیمکره شمالی و جنوبی رو زیر سلطه داره و میخواد با من مقابله کنه. آقایان فقط عروسکهای روی صحنه هستند. پشت صحنه خبرهای دیگری است. دستهای دیگری در کار است. این آقایان مأمور شدهاند در برابر من بایستند و مسیر تاریخ رو منحرف کنن.» میکروفن احمدینژاد خاموش میشود اما او برای خودش به حرفهایش ادامه میدهد. مجری دستش را توی جام میکند و باز با گویهای کوچکش بازی میکند و اینبار شماره ۲ را درمیآورد. میکروفن علی مطهری روشن میشود و شروع میکند: «آقای احمدینژاد با گرمشدن انتخابات مخالفه. درصورتی که گرمی انتخابات باعث گرمی مردمه. مردم بدانید برنامه دولت من افزایش سهم گرمیجات در زنبیل خرید خانواره. خودتون قضاوت کنید که چه کسانی میخوان فضای جامعه رو سرد کنن و چه کسانی میخوان جامعه گرم و پرتحرک باشه». میکروفن علی مطهری خاموش میشود و او درحالی که از بس گرمش است، خیس عرق شده، 7-8 تا دستمال با هم برمیدارد که عرقش را خشک کند که با چشمغره رئیس رسانه ملی چندتا از دستمالها را سر جایش میگذارد. مجری دستش را توی جام میکند و با دو گوی کوچکِ باقیمانده بازی میکند و یکی را درمیآورد و نشان میدهد. شماره ۳، علی لاریجانی، میکروفنش روشن میشود و شروع به گفتن سخنان سنگین و سطح بالا با زبانی پیچیده و پرطمطراق میکند. حرفهایش که تمام میشود، مجری، بعد از چندثانیه سکوت و مکث یکهو به خود میآید و دست در جام میکند که تنها شماره باقیمانده، ۱ را بیرون بکشد که اسحاق جهانگیری حرف بزند اما روی گوی آخر، اشتباهی شماره ۴ نوشته شده و احمدینژاد زود، تند، سریع شروع به حرفزدن میکند. جهانگیری هم در اقدامی اعتراضی و بسیار رادیکال، استودیو را ترک میکند.