آمریکا طی دهههای گذشته عمدتا با استفاده از دو ابزار تحریم و نیروی نظامی، جهان را به آشوب کشیده است، درحالیکه هزینههای مالی این ماجراجوییها و هزینههای جانی آنها را، سربازان آمریکایی، نیروهای متحد با این کشور و غیرنظامیان بیگناه در کشورهای هدف واشینگتن پرداخت کردهاند. سیاستهای مخرب آمریکا، صرفنظر از رفتوآمد مستأجران کاخ سفید، از جورج بوش پسر گرفته تا باراک اوباما، دونالد ترامپ و اکنون جو بایدن، کموبیش بدون تغییر ادامه پیدا کردهاند. پایگاه اینترنتی مجله آمریکایی «آمریکن کانسروتیو» طی گزارشی تحت عنوان «محدودیتهای شماره یک» مینویسد نظر به شکست سیاست خارجی واشینگتن با وجود استفاده از تمام ابزارهای قدرتش، دولت بعدی آمریکا باید فضائل سیاست خارجی، مانند فروتنی، خویشتنداری، عملگرایی و واقعگرایی را بیاموزد. در بخشی از مقاله آمریکن کانسروتیو آمده است: «توانایی و تمایل واشینگتن به انجام جنگ اقتصادی بیهمتاست. وزارت خزانهداری خود آمریکا تقریبا هر روز تحریمهای اقتصادی جدیدی را وضع میکند. هزاران دولت، کسبوکار، مقام دولتی و ...، هماکنون در «فهرست بدها»ی دولت آمریکا قرار دارند. کنگره نیز بدون لحظهای تفکر، چه برسد به بحث جدی، کشورهای دیگری را که تن به اوامرش ندهند، مجازات میکند؛ چه دوست باشند، چه دشمن! بدتر از همه، وضع تحریمهای اقتصادی علیه ملتهای پیشاپیش فقیر با هدف سرنگونی یا تحمیل خواستههای آمریکا به دولتهایشان است.
هزینه این تحریمها که سرمایهگذاری، تجارت، و خدمات بینالمللی را بهشدت دشوار میکنند، از جیب مردم آمریکا پرداخت میشود اما ملتهای دیگر از این تحریمها بسیار بیشتر آسیب میبینند. تحریمهای آمریکا هم از نظر آسیبهایی که میزنند و هم، در عین حال، از نظر ناکارآمدیشان (چنانکه در مورد کوبا، ونزوئلا، سوریه، ایران و کرهشمالی دیدهایم) قابلتوجه هستند. وقتی آمریکا کل اقتصاد یک کشور را هدف قرار میدهد، رنج ناشی از تحریمها گسترده و گاهی مرگبار است. مقامات آمریکایی از آسیبهایی که تحریمها به افراد بیگناه وارد میکنند، آگاه هستند، اما به هیچ عنوان برایشان اهمیتی ندارد. بهعنوان نمونه، وقتی «مادلین آلبرایت» [سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل که بعدها، بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱، وزیر خارجه این کشور شد] با سؤالی درباره مرگ دستهجمعی کودکان عراقی در اثر تحریمهای آمریکا مواجه شد، پاسخ مشهورش این بود: «بهنظر ما ارزشش را دارد.» افسوس که بهرغم چنین هزینههای انسانی هنگفتی، نتایج عملی اندکی بهدست آمده است. اگرچه تحریمهای آمریکا ممکن است در نهایت رژیمهای هدف را تضعیف کنند، اما واشینگتن تاکنون نتوانسته است اراده خود را حتی به یکی از دشمنانش تحمیل کند. هزینه این سیاست، نجومی است و از بودجه پنتاگون شروع میشود. اخیرا کنگره، بودجه بیسابقه ۸۵۸ میلیارد دلاری را برای هزینههای «دفاعی» (در اصل، «حمله») تصویب کرد. سیاست بهاصطلاح «جنگ جهانی علیه تروریسم» بهتنهایی در نهایت حدود ۸ تریلیون دلار، شامل درمان پرسنل نظامی مجروح و معلول، هزینه خواهد داشت. آنچه غمانگیزتر است، انسانهایی هستند که کشته یا فلج شدهاند. یک تخمین محافظهکارانه از مجموع کشتهشدگان جنگهای آمریکا در دو دهه گذشته، حدود یک میلیون نفر است. شیوع افسارگسیخته خودکشی [در میان نظامیان و کهنهسربازان آمریکایی] نیز تعداد کشتهها را افزایش داده است. آمار خودکشیها بیش از چهار برابرِ تعداد نیروهایی است که در جنگ کشته شدهاند.»