زمانی که «گرتا گرویگ» برای کارگردانی باربی قراردادش را امضا میکرد، یکی از چالشهای کمپانی «متل»(Mattel) این بود؛ چگونه فیلمی ساخته شود که بتواند برندهای مشهور این کمپانی را در بازار بازیابی کند. از دیگر اهداف فیلم به روایت سازندگان که در مصاحبههای آنان مشهود است، ساخت اثری سینمایی با دستاویز عروسکی است که بتواند گفتمانهای تبلیغاتی غرب درباره زنان را برجسته کند، به همین دلیل است که فیلم با معرفی «سرزمین باربی» آغاز میشود؛ جایی که باربی میگوید: «همه مشکلات فمینیسم و حقوق برابر حل شده است.»
گفتمان جنسیت و فمینیسم
درباره این فیلم خبرگزاری فارس، تحلیلی مفصل منتشر کرده که بخشهایی از آن قابل تامل است. به عنوان مثال، در این تحلیل آمده است که مدیران کمپانی «متل» و خالقان این عروسک از سال ۱۹۵۹، دو گزاره گفتمانی جنیست و فمینیسم را مد نظر داشته و تلاش کردهاند آن را توسعه بدهند. به همین دلیل است که فیلم سینمایی «باربی» در واقع قرار بوده به نوعی نمادسازی برسد تا جنسیت و فمنیسم مندرج در تفکر کمپانی مذکور، بازتولید شود. رسیدن به چنین مقصودی برای آنها 100میلیون دلار هزینه داشت و جالب اینجاست که پذیرفتند، چراکه میدانستند با بازتولید تفکراتی که ذکرش رفت، میتوانند به سود کلان چندبرابری برسند.
هدف؛ دختران 3 تا 12 ساله
همچنین بنا به تحلیل منتشرشده، بازار هدف فیلم «باربی»، دختران جوان بین ۳ تا ۱۲ سالهای هستند که به این عروسک علاقهمند بودهاند. هرچند تحلیل فوقذکر، بر این ادعا متکی است که فیلم به لحاظ وجوه هنری، ناتوان و شکستخورده است، اما به نظر میرسد به لحاظ جذب بازار هدفش موفق بوده، هرچند به تبلیغی پلاستیکی و توخالی بدون هویت انسانی رسیده است. در واقع سازندگان فیلم، همان گسترش جهان توخالی فمینیستی را مدنظر داشتهاند. باربی در سکانسهای ابتدایی فیلم در خانه رویاییاش بیدار میشود و در آرمانشهری زنانه با افرادی معاشرت میکند که همگی زن و نامشان باربی است. در این شهر مردان فقط به این دلیل به دنیا میآیند که برای به دست آوردن باربیها رقابت کنند؛ جهانی که سلطه زنانه در آن کامل است و مردان، موجوداتی رقتانگیزی به شمار میرود.