شماره ۳۰۵۲ | ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور می‌کنیم.

وزیرِ شاه‌دوست مصدق
اولین بار که محمدتقی ریاحی را دیدم در دانشکده افسری بود. من دانشجوی دانشکده افسری بودم و او سرهنگ توپخانه. تحصیلات ریاحی بسیار بیش از نیاز یک افسر توپخانه بود. او در پاریس دوره پلی‌تکنیک را طی کرده بود. طی دوره پلی‌تکنیک برای خود فرانسوی‌ها بزرگترین افتخار است و در فرانسه برخی روسای جمهوری فارغ‌التحصیل دوره پلی‌تکنیک‌ بوده‌اند. امتحان ورودی آن آنقدر سخت است که از هر هزار شرکت کننده 30 نفر هم پذیرفته نمی‌شود و فردی که فارغ‌التحصیل این دوره شد مهندس و دکتر در رشته‌های فنی است. در ایران صفی اصفیا (رئیس سازمان برنامه) نیز این دوره را طی کرده بود. برای من تعجب‌آور بود که ریاحی با طی چنین دوره‌ای شغل افسری را انتخاب کرده. او می‌توانست مهندس راه و ساختمان و یا مهندس برق و الکترونیک یا مهندس مکانیک شود و یا در دانشگاه سمت استادی داشته باشد و یا در مشاغل فنی به وزارت برسد  و یا رئیس یک شرکت فنی شود. از او هیچگاه دلیلش را نپرسیدم. ریاحی در دولت مصدق وزیر دفاع شد و اگر در دوران مصدق ارتشی بود و اداره می‌شد، ریاحی بود که آن را اداره می‌کرد.ریاحی در دوران مصدق، محمدرضا را فرمانده کل قوا می‌دانست و قلباً از رویه مصدق نسبت به فرم اداره ارتش راضی نبود. او علاقه داشت که ارتش را شاه اداره کند. مصدق در تمام مدتی که ریاحی وزیر دفاع بود علناً خود را مدیون او می‌دانست و موثقاً به اطلاع من رساندند که اگر زیر فرمانی امضاء محمدرضا نباشد، ریاحی آن را اجرا نخواهد کرد. محمدرضا که به او کوچکترین مرحمتی نکرده بود که خود را مدیون بداند، بلکه این را طبق اصول می‌گفت. وقتی از پاریس مراجعه کردم (بعد از کودتای 28 مرداد) گفتند که به دو سال زندان محکوم شده. به محمدرضا گفتم می‌دانید چه شخصی را زندانی کرده‌اید!؟ و او را چنان که بود به محمدرضا معرفی کردم. به خوبی خاطرم نیست، ولی گویا پس از یک سال او را آزاد کرد. در دوران مصدق 3 افسر، ارتش را اداره می‌کردند: سرتیپ ریاحی، سرلشکر سپه‌پور فرمانده نیروی هوایی و سرتیپ محمود امینی فرمانده ژاندارمری. امینی و سپه‌پور تفاوت بسیار با ریاحی داشتند. آن‌ها با خوشنودی و از روی کینه‌توزی، که هر یک دلایلی داشتند، اعمالی علیه محمدرضا انجام می‌دادند، در حالی که ریاحی در مقابل محمدرضا انجام وظیفه می‌کرد. مصدق از هیچ فردی به اندازه ریاحی حساب نمی‌برد. حرف ریاحی برای مصدق دستور بود و اجرا می‌کرد و جرات اجرا نکردن آن را هم نداشت.

 


تعداد بازدید :  8