[ شهروند ] این روزها تماشاخانه سنگلج میزبان نمایش «جعفرخان از فرنگ برگشته» به کارگردانی الهام ذوالفقاری است. اثری آیینی سنتی و کمدی بر اساس یکی از قدیمیترین نمایشنامههای ایرانی- که در سال ۱۳۰۰ توسط حسن مقدم نوشته شده و داستان خود را حول محور شخصیتی به نام جعفرخان روایت میکند که پس از چند سال اقامت در فرنگ، با ذهنیت و رفتارهایی متفاوت به ایران بازگشته است. «جعفرخان از فرنگ برگشته» که به عنوان معروفترین نمایشنامه حسن مقدم نیز شناخته میشود که به دلیل پرداخت به موضوعاتی مانند تحجر اجتماع سنتی و غربزدگی نامونشانی در محافل روشنفکرانه نیز دارد؛ بهرغم گذشت بیش از یک قرن از نوشته شدن هنوز و همچنان محبوب است و در عین حال یکی از جذابترین نمایشهای کمدی ایرانی محسوب میشود. محبوبیتی که نسخه اجرا شده الهام ذوالفقاری با بازی شهروز مازندرانی، فاطمه رحمانی، پوریا خوشبین، عطا کشاورز، آیدا ملکرودی، یاس یابنده، مطهره مشهدی، هدیه جدیدی، فرحناز ملاباقری، صدفناز فرقانی، بهاره مصحفی و نگین عالمی نیز از آن بهرهمند بوده و نزدیک به سههزار نفر را پای گیشه سنگلج کشانده است.
به بهانه دور جدید اجراهای «جعفرخان از فرنگ برگشته» آزاده صالحی با کارگردان این اثر درباره جایگاه نمایشهای ایرانیسنتی به گفتوگو نشسته است...
«جعفرخان از فرنگ برگشته» یکی از نمایشنامههای پرقدمت معاصر ما به شمارمیرود که درطول این سالها بهفراخور دیدگاه مختلف اهالی هنر، براساس این اثر، تولیداتی درزمینه سینما و تئاتر شکل گرفته است، بااین حال انگیزه شما از انتخاب و اجرای این نمایشنامه چه بوده است؟
به دو دولیل؛ یکی این که قراربود من نمایشی را بهمن ماه سال گذشته اجرا کنم و دیگر این که بنا براین بود که نمایش در بخش دانشجویی گنجانده شود و من به همراه دانشجویانم این متن را روی صحنه ببریم. اما باتوجه به فاصله زمانی فشردهای که پیش رو داشتیم، سعی کردم نمایشنامهای را انتخاب کنم که درعین اینکه سنگین و پیچیده نیست، ولی حتما ایرانی باشد. درنهایت، تصمیم گرفتم مسئلهای که دغدغه شخصی و همیشگی خود من بوده؛ یعنی رویارویی سنت و مدرنیته را روی صحنه ببرم که دراین بین، «جعفرخان از فرنگ برگشته» به دلیل مولفههای دراماتیک بهترین گزینه بوده است. ازاینها گذشته، این نمایشنامه درزمره آثاری است که هرگز در گذر زمان رنگ کهنگی به خود نگرفته و همیشه میتواند برای مخاطبان جذابیت داشته باشد. بهخصوص این که موضوع نمایش همین امروز هم در جامعه ما اتفاق میافتد، منتهی به شکل دیگری. درعینحال، حسن مقدم در «جعفرخان از فرنگ برگشته» یک نقد فرهنگی را هم مطرح میکند که میتواند برای مخاطبان جذابیت داشته باشد. از همه مهمتر، اصرار داشتم تا با اجرای این نمایش، نسل جدید و دانشجویانم که عمدتا از دهه 80 هستند با چنین آثاری بیشتر آشنا شوند.
وقتی دربین تماشاچیان نشسته بودم به این مسئله رسیدم که برخی از مخاطبان، صرفا برای تفریح و ساختن اوقات خوش به تماشای چنین نمایشهایی مینشینند، درحالی که «جعفرخان از فرنگ برگشته» به دلیل ویژگیهای متنی، قطعا زیرلایههای متعددی دارد که این زیرلایهها نیازمند واکاوی ازسوی مخاطب هستند، بااین اوصاف چنددرصد از مخاطبانی که به تماشای این نمایش نشستهاند توانستهاند پیام اثر را دریابند؟
من هم با شما همعقیدهام که برخی از مخاطبانی که به سنگلج میآیند، انتظار دارند نمایشهایی اجرا شود که اسباب تفریح و حتی خنده را برایشان فراهم کند. اما دراین بین، مخاطبان خاص هم از دوستداران نمایشهای سنگلج به شمار میروند که دغدغهمندند و میخواهند زوایای پنهان اثر را متوجه شوند. کما اینکه در شبهای اجرا، با مخاطبانی روبهرو شدم که به این مسئله اشاره میکردند آنچه در نمایش مطرح میشود، در خانوادههایشان هم وجود دارد، منظورم مسئله تقابل سنت و مدرنیته و فرنگیماب شدن است که هنوز هم در بین برخی از خانوادههای ایرانی وجود دارد. من سعی کردم مانند حسن مقدم که پایان نمایشنامه خود را بازگذاشته است، پایانبندی نمایش را به گونهای بگذارم که مخاطب برداشت شخصی خود را نسبت به آن داشته باشد. مهمترین نکته در نمایش «جعفرخان از فرنگ برگشته» این است که سنت و مدرنیته دائما تعاریف جدیدی پیدا میکنند و این سیر مدور از صدسال پیش که مقدم به نگارش این نمایشنامه پرداخت تاامروز همچنان ادامه دارد و تکرار میشود.
درسالهای گذشته سالنها از درجهبندی برخوردار بوده و هرسالن، مختص اجرای یک ژانر از تئاتر بود، امروز تاحدودی این تقسیمبندی از بین رفته و ما میتوانیم نمایشهای ایرانیسنتی را بهجز سنگلج در سالنهای دیگر هم ببینیم، چرا شما نخواستید سالن دیگری را برای اجرا انتخاب کنید؟
چندان که واقف هستید، تنها مکانی که از گذشته تاامروز برای اجرای نمایشهای ایرانی تعریف شده، سالن سنگلج است. بهشخصه دلم میخواهد این سالن با اجرای مداوم نمایشهایی ازاین دست زنده بماند. درهر ترم دانشگاه، من بیش از 200 دانشجو دارم و تلاشم براین است که آنها را با این تماشاخانه آشنا کنم. تماشاخانه سنگلج از معدود سالنهایی است که بسیاری از پیشکسوتانی که امروز دیگر دربین ما نیستند، فعالیت خود را ازاین سالن شروع کردند. ازاین نظر؛ سنگلج تفاوت زیادی با دیگر سالنهای نوپای پایتخت دارد. مهمترین نکته این است که این سالن، تجاری با تئاتر برخورد نمیکند. حتی قیمت بلیت این سالن هم در قیاس با دیگر سالنها پایینتر است. درست است که سالنهای تئاتر هم باید کسب درآمد داشته باشند، ولی مسلما اصل هنر هیچ گاه براین پایه نبوده است، ازاین رو، به نظرم اصالت هنر در سالن سنگلج بیشتر احساس میشود.
تئاتر کارکردن در شرایط فعلی با چه دشواریهایی مواجه است؟
بستگی دارد؛ اگر اسپانسر پای کار بیاید و حمایت مالی از یک نمایش را به عهده بگیرد طبعا کار راحتتر انجام میشود. مسئله دیگر این است که برخی از سالنهای دولتی با هنرمندان جوان همکاری نمیکنند. حتی گاهی پیش آمده است که سالنها براساس روابط و لابیگری دراختیار برخی از هنرمندان قرار میگیرد. وقتی من «جعفرخان از فرنگ برگشته» را به همراه تعدادی از دانشجویانم روی صحنه بردم، میخواستم این نکته را ثابت کنم که اگر شرایط برای فعالیت نسل جدید تئاتر فراهم باشد، آنها هم میتوانند دراین مسیر موفق شوند. کما این که ما در روزهای گذشته، 7 بار در سه هفته سولدآت کردیم و این مسئله نشان از آن دارد که هنرمندان نسل فعلی تئاتر میتوانند مخاطب را به سالن بیاورند، شاید به این خاطر این که نسل مخاطب امروز را بهتر میشناسند و نیازهای او را میدانند. جالب است که بگویم، از بین شاگردان من تا قبل از اجرای این نمایش، کسانی بودند که اشاره میکردند نمایشهای ایرانی سنتی را دوست ندارند ولی بعداز اجرای «جعفرخان از فرنگ برگشته» دیدگاه این عده از دانشجویان هم تغییر کرده و امروز عرق و گرایش خاصی نسبت به شناخت هرچه بیشتر این حیطه پیدا کردهاند.
چقدر در اجرای این نمایشنامه به اقتباس نعل به نعل پرداختید و چقدر در ساختاراثر تغییرات ایجاد کردید؟
میتوانم بگویم اقتباس من بیشتر وفادارانه بوده است، چون محتوا و شکل کلی اثر را حفظ کردم. البته نمایشنامه حسن مقدم پنج شخصیت دارد و من دراین نمایش، 8 شخصیت دیگر را هم اضافه کردم. چون میخواستم المان نمایشنامههای ایرانی را داشته باشد. «جعفرخان از فرنگ برگشته» اولین کمدی ای است که به زبان فارسی و به شیوه غربی نوشته شده است و من میخواستم دراجرای این نمایش به آزمون و خطا بپردازم که آیا میشود عناصر نمایش سنتی را در نمایشهای دیگر هم وارد کرد یا نه، بدون اینکه مخاطب آن را پس بزند. به همین خاطر از تکنیکهای مختلفی چون مجالس زنانه، بدلپوشی و بهرهگیری از موسیقی ایرانی استفاده کردم. خوشحالم که نمایش توانسته مورد استقبال مخاطبان واقع شود، مسلما هرچقدر که اجرای چنین آثاری بیشتر مورد حمایت و توجه واقع شود، مردم هم به همان نسبت با این آثار بیشتر آشنا خواهند شد.