اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهرهها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشتهای علم» به چاپ رسیدهاند و ما در این ستون به تناوب این یادداشتها را مرور میکنیم.
قصه پرغصه هیرمند
به تهران مراجعت شد (از مشهد). در هواپیما بعضی عرایض لازم را به حضور شاهنشاه کردم. یک این که والاحضرت همایونی (ولیعهد) سرپرستی دقیق لازم دارند و این کار نمیشود. فرمودند: «در فکر هستم.» سر ناهار رفتم. پرنس نعیمخان برادر داوودخان (رئیسجمهور افغانستان) شرفیاب شد. چون میخواست من را هم ببیند با آن که اجازه گرفتهام به طور کلی سر ناهار و شامها نروم ناچار رفتم. باز بر سر هیرمند بازی در آوردهاند و میخواهند به قول خودشان بندی (سد) ببندند که طغیانها را به (دریاچ) گودزره هدایت کند. نمیدانم این دیگر چه معنی میدهد. آمده بود تقریباً اجازه بگیرد. شاهنشاه فرمودند: «باید مطالعه بکنیم.» به نخستوزیر که حضور داشت امر فرمودند بعد از ظهر کمیسیون مقدماتی فنی دو طرف، مطالعه را شروع کند.56.2.17
دیوانههای خاندان پهلوی
خدمت شاهنشاه عرض کردم: «والاحضرت علی، پسر مرحوم والاحضرت شاهپور علیرضا را که عقل درستی ندارد، اجازه فرمودهاید به اروپا برود. او برای ما اسباب زحمت زیادی درست خواهد کرد. فرمودند: «از او تضمین بگیرید.» عرض کردم تضمین از دیوانه؟ بعد هم او ممکن است در دست عناصر مُخرب قرار بگیرد و آن وقت بلا خواهد شد. فرمودند: «موضوع را مطالعه کن.»56.2.19
هلیکوپتر داریم، پیاز نه!
به اصفهان آمدیم. ناهار میل فرمودند و بعد از ظهر مرکز هوانیروز اصفهان (نیروی هوایی - زمینی شاهنشاهی) مورد بازدید قرار گرفت. سه سال پیش این نیرو اصلاً موجود نبود، ولی امروز دارای سیصد و پنجاه هلیکوپتر هستیم که به هفتصد فروند خواهد رسید. نمایشات بسیار عالی دادند، منجمله در قله کوه در سطح مورب نشستند و حتی توپ پیاده کردند. بسیار عالی بود. جز این که به وجود مقدس شاهنشاه دعا کنم کاری دیگر از دستم ساخته نیست. همه چیز به موازات یکدیگر پیشرفت دارد. این یعنی کشوری که واقعاً پیشرفت میکند و من در قلبم افسوس میخورم برای غفلتهای کوچک دولت، که مردم را ناراضی میکنند. مثلاً یک روز پیاز نیست، یک روز گوشت نیست، یک روز تخم مرغ نیست. چرا باید این مسائل جزیی در مسیر یک پیشرفت بزرگ کلی و ملی، مردم را ناراضی نگاه دارد؟ یا مثلاً رفتار مأمورین با مردم؟ واقعاً گاهی همان اندازه که از صمیم قلب به شاه دعا میکنم، به دولت پدر سگ (دولت هویدا) نفرین میفرستم.55.2.21