شماره ۷۶۷ | ۱۳۹۴ شنبه ۳ بهمن
صفحه را ببند
از زبان بانو ثقفی همسر امام:
آیا می‎دانید مهریه همسر امام‌خمینی(ره) چقدر بود؟

  عقد ما مفصل نبود. پدرم در اتاق بزرگ اندرونى که تالار نام‌داشت، نشسته بود. مرا صدا کرد و گفت: «قدسى‌جان! بیا» من تازه از مدرسه آمده بودم و چون بى‏‎چادر پیش ایشان نمى‏‌رفتیم، چادر خواهر کوچکم را انداختم سرم و نزدشان رفتم. پدرم گفت: «آن‌طرف کرسى بنشین».
خانواده امام روز اول ماه‌رمضان آمده بودند و آن روز هشتم ماه بود. در این مدت، چند روز در منزل پدرم بودند و مادرم هم خوب و مفصل از آنان پذیرایى کرده بودند. آنان در پى خانه‏‌اى اجاره‌‏اى مى‏‌گشتند تا عروس را ببرند. بنا بود عروسى در تهران برگزار شود و بعد به قم برویم. بعد از هشت روز، خانه پیدا شد که درست همانى بود که در خواب دیده بودم.
پدرم گفت: «مرا وکیل کن که من آقا سیداحمد را وکیل کنم که بروند حضرت عبدالعظیم(ع) صیغه عقد را بخوانند. آقا هم برادرش آقاى پسندیده را وکیل مى‏‌کند.» من مکثى کردم و بعد گفتم:   «قبول دارم.» به این ترتیب، رفتند و صیغه عقد را خواندند.
بعد از این‌که خانه مهیا شد، پدرم گفتند: «به اینها اثاث بدهید که مى‏‌خواهند بروند آن خانه.» اثاث اولیه مثل فرش و لحاف کرسى و اسباب آشپزخانه و دیگر چیزها را فرستادند. یک ننه‌خانم هم داشتیم که دایه مادرم بود. او را هم با دخترش عذراخانم فرستادند آن‌جا براى پذیرایى و آشپزى شب پانزدهم یا شانزدهم ماه مبارک رمضان بود که دوستان و فامیل را دعوت کردند و لباس سفید و مشکى   شیکى را که دختر عمه‏‌ام با سلیقه روى آن گل نقاشى کرده بود، دوختند و من پوشیدم.
مهریه‏‌ام‌ هزارتومان بود. خانواده داماد گفتند: «اگر مى‏‌خواهید خانه مهر کنید.» ولى پدرم به من گفت: «من قیمت ملک و خانه‏‌هایشان را نمى‏‌دانستم که قیمت در خمین چطور است؛ به همین دلیل هم پول مهر کردم»  من هرگز مهرم را مطالبه نکردم. اما امام آخرهاى عمرشان وصیت کردند که یک دانگ از خانه قم به‌عنوان مهر من باشد.
منبع: پایگاه جماران

 


تعداد بازدید :  500