شماره ۱۶۳۸ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۶ اسفند
صفحه را ببند
دلارهای نفتی بهانه است، پیروزی لیاقت می‌خواهد

یک باخت سنگین جلوی الدحیل قطر کافی بود تا دوباره عده‌ای ننه من غریبم را آغاز کنند. دوباره همه ‏یادشان افتاد که الدحیل چه تیم گرانی است و این‌که دلارهای نفتی چطور باعث شده تیم‌های پرستاره‌ای ‏در قطر ساخته شوند و این‌که ما با دست خالی به مصاف حریفان تا دندان مسلح و مرفه می‌رویم. راستش این شکل از مواجهه با شکست جدا از این‌که تکراری و خسته‌کننده شده، مایه خجالت هم ‏هست. یعنی مدام به رخ کشیدن وضع مالی باشگاه‌های ایرانی و تلاش برای این‌که با این مقایسه برد ‏مقابل تیم‌های خارجی توجیه شود و فشار برای این‌که با این تحلیل‌ها بودجه بیشتری به فوتبال ‏اختصاص داده شود، آبروریزی است. کسی درباره گران بودن تیم قطری و دستمزدهایی که می‌دهد و ‏ستاره‌هایی که تیم‌های گران‌می‌آورند و امکاناتشان حرفی ندارد. این تفاوت‌ها در دنیای فوتبال امری ‏معمولی است. اما همه پذیرفته‌اند که هر کس و هر تیم با بضاعت و اراده و توانایی خودش به ‏میدان بیاید و سعی کند بر فاصله‌ها غلبه کند. در آلمان بایرن‌مونیخ باشگاهی بسیار گرانقیمت است، اما ‏بقیه بابت این تمایز زانوی غم بغل نمی‌گیرند. می‌جنگند و مدام از این‌که بایرن چه تیم پرستاره‌ای است ‏و چقدر مخارج دارد، نمی‌گویند. همان‌طور که وقتی آژاکس کوچک و ارزان، رئال کهکشانی را به خاک و ‏خون می‌کشد، همه از تیم یکدست و بازیکنان جنگنده و درایت اریک تن‌هاگ می‌گویند، نه از اختلاف ‏دستمزدهای دو تیم. زیبایی فوتبال هم به همین نبردهای ظاهرا نابرابر است و این‌که هر تیمی برای ‏پیروزی به زمین می‌آید. اگرنه تیم‌های شهرستانی هم نباید مقابل استقلال و پرسپولیس به میدان می‌آمدند ‏و نباید برای برد می‌جنگیدند، چون هزینه‌ها قابل مقایسه نیست. این‌که چنین روایتی همچنان ادامه دارد و ‏تم همیشگی ناله‌های پس از شکست است، کمی هم در روحیه رسانه‌ها ریشه دارد. این‌که مجری‌های تلویزیون و ‏روزنامه‌نگارها هم برای به رخ‌کشیدن اطلاعات خود و برای حماسی کردن ماجرا و درآوردن اشک ‏مخاطب به صحرای کربلای دلارهای نفتی می‌زنند و از بازیکنان چند ملیتی می‌گویند و خلاصه همه ‏ترفندها را به کار می‌برند تا خدای ناکرده غرور ملی ما خرد نشود! یکی هم نیست که همان جا برگردد به ‏مجری و گزارشگر مربوطه بگوید پدرآمرزیده، ما هزینه تیم‌هایمان را از کجا می‌آوریم؟ دلارهای ما ‏نفتی نیست؟ درآمد ما از فروش تکنولوژی و گردشگری است؟ این‌که آنها می‌توانند با دلارهای نفتی‌شان ‏درست رفتار کنند و ورزشگاه مدرن و معتبر بسازند و تیم ملی‌شان را به قهرمانی آسیا برسانند، ‏باید مایه حسرت و حسادت باشد، نه دلارهای نفتی‌ که ما هم داریم. این‌که قطر کوچک در عرض چند ‏سال می‌تواند زیرساخت‌های خود را ارتقا دهد و خود را تا جایی بالا بکشد که میزبان جام‌جهانی شود، ‏برای ما مایه شرمساری است، نه تفاوت دستمزد بازیکنانمان.  برای ما که سال‌هاست یک تورنمنت ملی ‏نتوانسته‌ایم در کشورمان برگزار کنیم و حتی از برگزاری بازی‌های دوستانه با تیم‌های بزرگ عاجزیم. ‏برای ما که زمین‌های فوتبالمان افتضاح است و به قول علی دایی پای بز کوهی در آن می‌پیچد. این ‏توضیحات که رقبا چقدر هزینه می‌کنند و چقدر امکانات دارند را باید فراموش کنیم. ما با همین اختلاف ‏می‌توانیم تیم‌های کوچکتر را شکست بدهیم، اما در پیروزی‌ها چیزی نمی‌گوییم. از این‌که بازیکنانمان ‏در شرایط سخت اقتصادی همچنان درآمد میلیاردی دارند و بدون این‌که باشگاه‌هایمان درآمدی داشته ‏باشند و حرفه‌ای باشند، از منابع نامشخص و دایمی برای ساختن تیم‌های گران استفاده می‌کنیم، هم چیزی ‏نمی‌گوییم. بپذیریم که اینجور مقایسه‌ها پوپولیستی و گول‌زننده است. ما اگر زمین نداریم و استادیوم ‏نداریم و حتی اگر برای ساختن تیم‌هایمان پول نداریم، به خاطر نالایق بودن و شرایطی است که خودمان ‏درست کرده‌ایم. به جای این رفتار پیشرفت دیگران را تحسین کنیم و ضعف‌های خود را بپذیریم. شاید که ‏رستگار شویم! ‏


تعداد بازدید :  328